یکی از پر ابهامترین و دوپهلوترین کلمههایی که خیلی از ما باهاش سر و کار داریم، کلمهی هدفه!
اصلا هدفمند بودن و هدفگذاری کردن یعنی چی؟
این جمله که با فکر کردن به اهدافت میتونی به اونها برسی چقدره حقیقت داره؟
اهداف چطور میتونن به ما کمک کنند که شادتر زندگی کنیم؟
بسیاری از روانشناسان تاکید میکنند که داشتن یک یا چند پروژه در زندگی، به افراد کمک میکنه که زندگی شادتر و پر ثمرتری داشته باشند و این پروژهها بخشی از معنای زندگی رو برای ما میسازه،
و البته همین دانشمندان تاکید میکنند که فکر کردن به اهداف اگر به این معنی باشه که منتظر یک معجزه یا دست جادویی برای تحقق اهدافمون هستیم، گرفتار یه جور خطای ذهنی شدیم و در بلند مدت چیزی بیشتر از ناکامی و ناامیدی برای ما به جا نخواهد گذاشت. پس چطور میشه از چنین مفهومی برای پربارتر کردن زندگی و شادتر بودن کمک گرفت؟
نکته ی پنهان بحث اینجاست که هدفگذاری و داشتن یک پروژه برای زندگی، اگرچه به نظر ساده و بدیهی میاد، اما برای خودش اصول و روشهایی داره که اگر رعایت نشه، دیگه هدف ما هدف نیست! بلکه شاید یک خیال خام یا یک رویای محال باشه...
این هفته در میلوژی در مورد اصول هدفگذاری و پروژههای شخصیمون در زندگی بحث میکنیم. اینکه کی میتونیم اسم خواستههامون رو هدف بذاریم، اینکه چه پروژههایی در زندگی داریم و رسیدن یا نرسیدن به اهداف رو به چه عواملی وابسته میدونیم؟
شنیدن اهداف و پروژههای شما در زندگی، و راه و روشی که برای رسیدن به اون اهداف در پیش گرفتین، میتونه برای دیگران جذاب و مفید باشه... در بحث این هفتهی میلوژی، مشتاقیم که تجربهی شما رو در زمینهی هدفگذاری و رسیدن به اهداف بشنویم!
سلام. جوری شده شاید بشه گفت این جامعه ست که برات تعیین میکنه چیکار کنی تا خود خودت، درسته که من خودم اهداف مشخصی رو یادداشت می کنم (جزئی و کلی) بعد از رسیدن تیک میزنی و حس خوبی بهت میده؛ولی در کل اگر قوانین معقول تری حاکم جامعه بود تو انتخاب هامون تاثیر مثبتی داشت.
حسی که از رسیدن به هدفم بدست میارم با هیچی تو دنیا نمیتونم عوض کنم خیلی احساس خوبی داره و خیلی لذت بخش ادم بدون هدف واقعا یه ادم روز مره است
اره ولی به هر حال نباید اجازه بدیم مانع رسیدنمون به هدف هامون بشه
اره ولی به هر حال نباید اجازه بدیم مانع رسیدنمون به هدف هامون بشه
عرض کردم تاثیر مثبت:) بادقت نخوندین!
من که همیشه خدا برنامه میریزم ولی به موعد انجام که میرسه تنبلی میکنم
دقیقا همینه! شما هرچقدرم برنامه ریزی کنی و هدف مشخص کنی که مثلا ماهی اینقدر میذارم کنار، سر سال بشه اینقدر برم فلان چیزو بخرم! یهو سر سال میبینی شده سه برابر.. خب این تاثیر مستقیم مسائل و شرایط حاکم بر جامعهست نه کوتاهی ما تو تلاش کردن برای رسیدن به هدف. و البته خیلی موارد مشابه
چیزی که گفتنش تو ۲۸۰ کاراکتر جا بشه، اینه که تو متن بحث به نکته خیلی مهمی اشاره شده که اصول هدفگذاری بود و عدم توجه به این مهم باعث میشه اینکار درست انجام نشه و نتیجه لازم رو نگیریم و دچار سرخوردگی بشیم! این نکته خیلی جای تامل داره و فکر میکنم این مورد واقعا نیاز به آموزش داره..
یکی از قانونایی که تو هدف گذاری هست اینه که میگن هدف باید اسمارت باشه، منظور این نیست که با هوش باشه! SMART سر واژه ۵ تا کلمه ست که اگر شد توی پیامای بعدی دونه دونه میگم شون!
اولیش specific هست یعنی مشخص و واضح... مثلا میخوام دانشگاه قبول بشم، هدفگذاری خوبی نیست، بلکه باید بگیم میخوام در سال ۹۹ در دانشگاه فلان در رشته بهمان قبول بشم!
سلام من ب تازگی وارد شدم،میخواستم بدونم راضی هستید از این برنامه؟؟؟
سلام. منم میخام بدونم.تازه واردم
مهمترین چیز تو زندگی همه اینه که با توجه به چارچوب اعتقادی خودشون هدف از زندگی رو چطور تعریف میکنن و زندگی خودشون رو در این مسیر قرار بدن. بی شک هدف از زندگی تنها چرخه درس کار دخل و خرج نیست :)
البته ناگفته نماند که همه ی انسانهای روی زمین یک هدف مشترکی دارند و اون مرگه
وجود هدف مهمتر از ریزو درشت بودنشه اگر یک روز رو بی هدف بگذرونیم اون روز سکون و رکودی رو تجربه می کنیم که خیلی تلخه مهم اینه که هدف باشه حتی یه هدف کوچیک روزانه
دومین ویژگی یک هدف SMART اینه که باید Measurable/قابل اندازهگیری باشه
تا در مسیر بدونیم چقدر نزدیک یا دور هستیم
برای مثال کنکور میشه اینکه بدونیم رشته مورد نظر ما با چه رتبهای قابل دستیابی هست و سعی کنیم در آزمونها آزمایشی، خودمون رو به رتبه یا درصدهای مورد نیاز نزدیک کنیم
به نظرم مرگ بیشتر از اینکه هدف باشه مقصده! چون هدف چیزیه که دوست داریم بهش برسیم، اما مقصد اونجاییه که ممکنه دوست نداشته باشیم ولی به هر حال داریم به سمتش میریم
سومین ویژگی میشه، Attainable/دست یافتنی بودن، باید دقت کنیم که هدف ما قابل دستیابی هست؟ مثلا اگه من تازه دیپلم گرفتم نمیتونم بگم هدفم شرکت در کنکور دستیاری تخصصی پزشکیه! چون حتی نمیتونم توی اون آزمون ثبت نام کنم! یا در سن ۴۰ سالگی نمیتونم بگم من میخوام فوتبالیست حرفه ای لیگ بشم
فکر کردن به اهداف زندگی تا اونجایی خوبه که تبدیل به وسواس نشه.
چهارمین حرف کلمه SMART میگه هدف باید Relevant/مرتبط باشه، یعنی باید از خودمون بپرسیم چرا این هدف رو در نظر گرفتیم، آیا این هدف ما رو به تصویر کلی که از خودمون داریم نزدیک خواهد کرد؟مثلا اگر میخوام در رشته مهندسی نفت با گرایش تاسیسات دریایی تحصیل کنم و همزمان دوست دارم هر شب کنار
اگر گرونی نبود میشد.
یکی ک زنو بچ داره براش سخته به هدف رسیدن.
کار میکنم مثل اسب اما اخرش هیچی
لطفا پنجمی هم توضیح بدید.
حرف آخر کلمه SMART به Timely/زماندار بودن اهداف اشاره میکنه و میگه اگر هدفی زمان بندی نداشته باشه، احتمال رسیدن بهش کمه! بازم با همون مثال کنکور، اگر من میخوام به رتبه خاصی برسم، باید دروس امتحانی رو بر اساس یک زمانبندی و برنامه مطالعه کنم و نمیشه بگم همه ی این کتابا رو تا کن
آقای جمیز کلیر در کتاب عادات اتمی میگه که هدف گذاری و اینا خیلی جواب نمیده و معمولا به نتیجه خاصی نمیرسه...
ایشون پیشنهاد میده به جای تعیین اهداف در هر سال یا ماه ، بیایم و روی ساختن عادت هایی کار کنیم که ما رو به اون هدف نزدیک میکنن...
پس عادت مهم تر از هدف است
با این خیلی موافقم!
گاهی اونقدر بهش فکر میکنیم که تبدیل میشه به بزرگترین غصه زندگی مون