در تقویم سازمان ملل متحد روز ۱۹ شهریور یا ۱۰ سپتامبر به نام «روز جهانی پیشگیری از خودکشی» نامگذاری شده
ما برای انتخاب و انعکاس این مناسبت در میلوژی تردید داشتیم و ترجیح میدادیم، موضوعی شیرینتر برای بحث این هفته انتخاب کنیم... اما
با توجه آمار روز افزون این پدیده در جهان، و مسیر و مقصد ما در میلوژی یعنی بهبود و توسعه فردی، قانع شدیم به این موضوع بپردازیم!
شاید در نگاه اول هر کدوم از ما توجیه یا دلیلی برای اینکه کسی بخواد به زندگی خودش خاتمه بده بتراشیم، اما این موضوع اونقدر پیچیده و مهمه که رهبران دینی، فلاسفه و روانشناسان هر کدوم از زاویه خودشون بهش وارد شدند و در طی چندین قرن همچنان یک موضوع پر ابهام به حساب میاد!
خوبه که هر کدوم از ما به عنوان یک انسان با نشانههای هشدار دهندهی این موضوع آشنا بشیم، نشانههایی مثل احساسات منفی یا تنفر نسبت به خود، احساس جدا افتادگی و بیزاری از دیگران، آسیبهای عمدی غیر کشنده، حس بی پناهی و ناامیدی نسبت به آینده و چندین نشانه دیگه...
از طرف دیگه، خوبه بدونیم مهم ترین راهکارهای مقابله با خودکشی چی هستن؟ مراجعه به متخصصان بهداشت روانی یعنی همون روانشناسان و مشاوران و مددکاران اجتماعی، ایجاد شبکه حمایتی، یعنی سر زدن روزانه و دعوت به انجام فعالیتهای مشترک با فردی که در معرض این خطر قرار داره... پیدا کردن یک نقطه اتصال مثبت یا هدف نهایی برای زندگی... بخشی از راهکارهاییه که توسط متخصصان یا عموم جامعه میتونه انجام بشه!
در کشورهای پیشرفته خط اختصاصی برای کمک فوری به فردی که میخواد اقدام به خودکشی کنه وجود داره و معمولا متخصصین این مسئله می تونن فرد رو از لبه پرتگاه عقب بکشن، اما این وظیفه تک تک ماست که جامعه رو به جایی بهتر برای زندگی کردن همه تبدیل کنیم!
این هفته با توجه به اهمیت این موضوع، به صورت بحث آزاد از ابعاد مختلف به این موضوع میپردازیم و منتظر شنیدن نظر و نگاه تکتک شما در میلوژی هستیم...
همه ما در طول زندگی به خودکشی فکر میکنیم. فکر کردن در مورد خودکشی به این معنی نیست که ما واقعا میخوایم به زندگی خاتمه بدیم بلکه به این معنی که ما میخوایم وضعمون رو تغییر و درد و رنجمون پایان بدیم.اما باید حواسمون باشه و از افرادمتخصص راهنمایی بگیریم وقتی این فکر سراغمون میاد.
احساس دلسردی و پریشانی میتونه یکی از دلایل خودکشی باشه که در هر سنی میتونه بروز کند و سیل پر قدرتی از هیجانها را در بر بگیرد.
برخی افراد که از بیماری و/یا دردهای مزمن رنج میبرند در مقابل دریافت مراقبتهای رواندرمانی یا روانشناختی مقاومت و از پیگیری آن امتناع میکنند؛ چون فکر میکنند علائم دردشان به شکل سطحی یا ظاهری کاهش پیدا میکنه در حالی که اینطور نیست.
در واقع فرهنگ اشتباه جامعه نسب به روانشناس دلیل امتناع این افراد. البته که سالهای اخیر این فرهنگ در مسیر منسوخ شدن قرار گرفته اما همچنان هستند افرادی که از ان پیروی میکنند.
احساس پوچی بالاترین و اخرین مرحله از تکمیل شخصیته
بعضی افراد در سنین متوسط و بالا به این نقطه میرسند اما افراد باهوش در سنین پایین. نمونه آن دکتر شریعتی که در 13 سالگی این موضوع را تجربه کرده و این نشان از بلوغ فکری و شخصیتیست. در صورتیکه کودکان در این سن امید زیادی به زندگی دارن
من ک باخودکشی موافقم ب نظرم ادم هر چی زود تر بمیره کمتر درد میکشه????
لاوین زمان آقای محمد رضا خاتمی از عشق هم دختر پسر خوتکشی میکردن
هر چیزی یه ریشه از گذشته داره ریشه ای که باعث ساخت افکاری مثل تنفر از خود ، نا امیدی و ... میشه و در نهایت سبب میشه که فرد فکر کنه که به ته خط رسیده و دست به خودکشی بزنه ولی اگر به اون فرد محبت شه و یا حس های بد بهش القا نشه هیچگاه دست به همچین کاری میزنه ،
مهم ترین چیزی که باعث میشه یه نفر فکر خودکشی به سرش بزنه اینکه بنظرش برای هیچکس مهم نیست.اینجاست که احساس پوچی میکنه و هیچ دلیلی برای زنده موندن پیدا نمیکنه. وقتی برای کسی مهم نباشی و مشکلات بهت فشار بیارن ترجیح میدی نباشی تا کمتر درد بکشی
پس اگر یکی از دوستان یا اطرافیان ما دست به همچین کاری زد باید بدونیم که ما هم تا جایی مقصر بودیم و میتونستیم با یه محبت از این کار جلوگیری کنیم .
و عشق به خود و دیگران در نهایت سبب شناخت الهی میشه امیدوارم که هر کسی تا حالا گامی در شناخت الهی برداشته باشه
دلیل این حس پوچی هرچی که می خواد باشه.مهم ترین چیزی که اون لحظه می تونه آدم رو کمک کنه یه انگیزه اس.بنظرم بهترین کسی که می تونه این انگیزه رو به آدم بده همونیه که واقعا دوسش داری.می خوادمادرت باشه یا پدرت یا خواهر و همسر شاید حتی یه دوست
اگه اون لحظه کسی که دوسش داری و برات مهمه فقط یه جمله بگه که تو رو امیدوار کنه کافیه.همین قدر بگه که براش مهمی و نمی خواد تورو از دست بده.اونجاست که یه جرقه زده میشه من هنوزم مهمم می تونم مفید باشم پس باید زنده بمونم
یه سریال خیلی خوب که میتونم با توجه به بحث هفته یهتون پیشنهاد کنم : 13 reason why عه . سریالی خوش ساخت . مخصوصا فصل اول رو پیشنهاد میکنم ببینین
حرفتون رو قبول دارم.دقیقا خیلی اوقات بخاطر بی توجهی اطرافیان هست که افراد دست به خودکشی میزنن.
ولی خب بی توجهی اطرافیان نمیتونه دلیله کاملی برای خودکشی باشه
نه ابدا این طور نیست ولی خیلی تاثیرگذاره
به نظرم امید نداشتن ب زندگی میتونه مهم ترین دلیل باشه
این که ببینی آینده ای نداری میبینی اگه زنده نباشی هم برای خودت بهتره هم برای همه
گاهی اوقات زندگی خیلی خسته کننده میشه وآدم تنهاکاری که میتونه انجام بده ترک اونه....
اگه براش یه هدف داشته باشی برات لذت بخش میشه
به نظر من مهم ترین دلیل خودکشی فشار روانی بالاست و زمانی که این اتفاق میفته شخص هر انتقادی رو تو ذهنش بزرگ میکنه و این باعث میشه که مقدار فشار بده بالا
بنظر سفر، مراجعه به مشاور و روانشناس راه حل خوبی باشه که اکثرا بهش توجه نمیکنن
کاری که فشار روانی با شخص میکنه
طوریه که اون فرد فقط به فکر کم کردن یا از بین بردن اون فشاره و ذهن در اون موقع خوب نمیتونه تصمیم گیری کنه که تو اون مواقع هست که خانواده و دوستان نقششون پر رنگتر میشه که میتونن فرد رو ببرن پیش یه مشاور خوب و کارپشته.
و در مورد سفر هم باهاتون موافقم ولی باید این نکته رو هم لحاظ کنید که همسفر ها هم شرطه. اگه همسفر ها انسان های نا امید یا حتی افسردگی داشته باشند نه تنها حال فرد خوب نمیشه بلکه حتی بد تر هم میشه.
این در صورتیه که خانواده از فشار روانی فرد خبر داشته باشن
دقیقا مشکل همینجاست یا خبر ندارن یا اگر هم خبر دارن بهش سر کوفت میزنن بهش و باعث بیشتر شدن فشار میشن. البته در بعضی مواقع هستند خانواده هایی که با مراجعه به مشاور اطلاعات لازم رو کسب میکنن و سعی میکنن تا فشار رو کمتر کنن.
بنظر من یکی از دلایل خودکشی حس بی ارزش بودن، خونواده ها معمولا با سرکوفتها و بی توجهی به فرد به این موضوع دامن میزنند و باعث میشن اون فرد هرگز قادر به پذیرش تواناییهای خودش نباشه و از نظر اون هر توجه، علاقه و تشویق دیگران ناموجه و برمبنای یک فرض اشتباه است.
مرسی از پیشنهاد خوبتون حتما میبینم
سفر تنهایی هم بنظر خوب باشه
کسی که دچار افسردگی بدون اینکه اون رو قضاوت کنیم وحرف هاش رو بی معنی و پوچ بدونیم، با اون همدلی کنید. گاهی گفتن یه جمله مثل « تو در این روزهای سخت تنها نیستی. من اینجا کناروت هستم.» حس بهتری را در ادم ایجاد میکنه و درصد خودکشی کاهش میده.لطفا کمی بیشتر هوا هم رو داشته باشم.
دکتر شریعتی در ۱۳ سالگی! جالب بود نمیدونستم!
اگر احساس خود کشی و افسردگی حاد نباشه تنهایی سفر کردن هم مشکلی نداره اما وضعیت بلعکس باشه خب یه جورایی نمیشه و بهتره در این مواقع کسی شخص خیلی بهش اعتماد داره مثل همسر خود فرد یا دوست خیلی صمیمی، کسانی که اون شخص بهشون اعتماد کامل داره اگر تو سفر باهاش باشن خیلی خوبه چون زمانی
امید داشته باش به زندگی، دنیا در کنار بدی هاش پر خوبی هم داره فقط کافیه سخت نگیریم زندگی اینجوری لذتبخش هم میشه امتحان کن
(ادامه ی بحث)
انسان مسافرت میره در واقع یه جورایی ذهنش اکثر فشار ها و فکر های بد ذهنی رو تو همون محیط شهر جا میذاره و اهمیتی نمیده دیگه به اون موضوعات و اینجاست که حضور همسر یا اون دوست میتونه خیلی کمک میکنه. در واقع اگر اون همسر یا دوست یکم مطالعه در حوزه روانشناسی داشته باشه
با امید داشتن موافقم، مادربزرگ من۷۰ سالش و تو سالهای زندگیش سختیهای زیادی تجربه کرده اما ادم بیخیال و شادی، ورزش میکنه، موسیقی گوش میده و سفر میره. همیشه هم وقتی سختی و مشکلی مواجه میشه میگه میگذره ولش کن.
میتونه کم کم شروع کنه به برنامه نویسی دوباره ی ذهن شخص
شرمنده چون جا نمی شدند مجبور شدم تا تیکه تیکه بنویسم
اره، سفر تنهایی واسه ادمی که از نظر روحی حالش مساعد خیلی جالب نیست چه برسه کسی که دچار افسردگی و ممکن خوکشی کنه
من خودم به شخصه قبلا تجربه ی 4 دفعه اقدام خود کشی داشتم ولی حالا که فکرش رو میکنم میبینم زندگی خیلی بیشتر از این حرفاست. و یه چیز دیگه اینکه سعی کنید همیشه سریال ها و سینمایی های شاد ببینید.
مثل مادربزرگ من ، من که سادتر از اون تو دنیا ندیدم خیلی خونسرد، مدیریت بحرانشم عالیه
امیدوارم روز ملی سرکوفت نزدن هم باشه.نگاه جامعه اینجوری که اگه به طرف فشار بیاریم یا سرکوفت بزنیم کار رو بهتر پیش میبره، و اصلا متوجه نیستن اون شخص چه فشار روانی داره تحمل میکنه
عزیزم همه چیز سخته پایانای خوش فقط داستان هایی هستن که هنوز تموم نشدن
راستش حرف در باره این موضوع بخصوص خیلی دارم ولی اونقدر افکارم درهمه نمیدونم چطور جمعش کنم! مرسی از میلوژی که این باب رو باز کرد.. مسلما خودکشی عمل ناشایستیه ولی هیچوقت هیچکس نمیتونه بفهمه کسی که اون لحظه همچین تصمیمی گرفته به کجا رسیده بوده...
سوالی که برای من مطرحه اینه که اگر به صورت فرهنگی توی کشورهای مختلف هی گفته نمیشد که این کار خیلی بد و زشته، بازم ما نسبت بهش این همه موضع گیری داشتیم؟ یا به عنوان یک تصمیم فردی قبولش مبکردیم و بهش احترام میذاشتیم؟ تصمیمی مثل مهاجرت، حالا مهاجرت به یک دنیای دیگه یا ناکجاآباد!
کاش اینجا هم مراکز واقعا حرفهای و دلسوز و ذیصلاحی وجود داشت برای کمک به کسی که به نقطه ای میرسه که دیگه هیچ چیز و هیچ کس براش اهمیت نداره و جرات میکنه همچین تصمیمی بگیره! اما متاسفانه اکثرا اینجور افراد مورد قضاوت قرار میگیرن و به شدید ترین الحان مورد بازخواست و سرکوفت..
البته نمیخوام وارد مباحث دینیش بشم، ولی به لحاظ فرهنگی هم در بعضی ممالک پیشرفته همین الان قوانینی هست که به عده ای مجوز خودکشی میده! و وسایلی هم برای این منظور ساخته شده که در اختیارشون قرار میگیره از جمله کیسه خودکشی یا suicide bag یا به عبارتی کیسه خروج! (ادامه دارد)
اما با این حال، قبل از اینکه ممالک پیشرفته تصمیم بگیرن به خودکشی به چشم امری مضموم و ناشایست نگاه کنن هم در فرهنگ خودمون از قدیم کار خوبی نبوده و حتی بعضی قومیت ها جسد فردی که خودکشی میکرده رو بدون مراسم و با قساوت تمام یا میسوزوندن یا یه جای بی نام و نشون دفن میکردن بیچاره رو
راستی! اگر از دوستان حاضر در جمع، افراد علاقمند به مطالعه هم داشته باشیم، کتاب جالبی از ژان تولی به اسم «مغازه خودکشی» منتشر شده که علیرغم تم طنزی که داره، داستان خیلی جالب و جذابی رو روایت میکنه و آخرش هم خیلی غافلگیر کنندهست. در ضمن این کتاب نسخه صوتی هم داره (◠‿◕)
بحث کتاب شد، توی کتاب کافه پیانو فرهاد جعفری هم شخصیت اصلی داستان یه راه باحال به ذهنش میرسه که اینجا نمیگم... البته کلا اینا در ژانر بدآموزی محسوب میشه
بحث بدآموزی شد! باید بگم اون کتاب اصلا آموزشی نبود که من گفتم;-) درضمن، آموزش با فرهنگ سازی و اطلاع رسانی وقتی اشتباه گرفته بشه همین میشه که همه چی فیلتر میشه یهو :-|
والا بحث من فراتر از اتانازی و مرگ از روی ترحمه ... بیشتر دارم به حق انتخاب فکر میکنم و اینکه وقتی جای کسی نبودی چه حقی داریم که بهش بگیم این کار مطلقا خوبه یا بده یا چی..؟
البته اون عده ای که مجوز خودکشی دریافت میکنن همشون هم شامل قوانین اتانازی یا مرگ با کرامت نیستن، قوانین خیلی پیچیده و مفصلی داره، ولی در مورد حق انتخاب! طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، ۸۳درصد از کسانی که اقدام به خودکشی میکنن، تو لحظه آخر پشیمون میشن!
البته مسلما این آمار رو از کسایی که زنده موندن گرفتن :-D و باز طبق اعلام همین سازمان، ۹۶ درصد کسانی که اقدام به خودکشی میکنن دراثر یه تصمیم کاملا احساسی و بدور از منطق بوده، داخل پرانتز لازم میدونم بگم که من شخصا طرفدار تقکر (فرستادن افراد به بهشت حتی به زور) نیستم البته،
با درنظر گرفتن این حقایق آماری و شنیدن تجربیات افرادی که قبلا اقدام به خودکشی ناموفق داشتن و الان مدتهاست از اون تصمیم میگذره و زندگی عادیشون رو ادامه میدن و حالا معتقدن تصمیمشون اشتباه بوده و چه خوب که موفق نشدن، (ادامه دارد)
به نظرم دادن حق انتخاب به فردی برای خودکشی و عادی بودن این حق انتخاب دادنه، مثل دادن حق انتخاب به بچه سرماخورده ایه که بین شربت سینه و بستنی میخواد بستنی رو انتخاب کنه! :,-)
ولی اینجا سوال اینه که اون ۱۷ درصدی که پشیمون نشدن چی؟ و اون ۴ درصدی که تصمیمشون لحظهای نبوده چی؟ ;-)
اینایی که خودکشی کردنو نباید قضاوت کرد چون اگه مام جای اونا بودیم امکان داشت همین کارو بکنیم و این که ما نمیدونیم اون فرد تو چه فشار روحی و روانیی بوده
به قول معروف هیچ کسی نمیتونه دیگری رو درک کنه
اصن خودکشی اشتباه هست یا نه؟ خودکشی یه جور انتخاب هست. با اینکه شخصی هست و حق انتخاب فرد ولی برابر زندگی بخوای قرار بدی چیز خوبی نیست. شاید باید بدونیم ک رفتارای ما ممکن هست موجب بشه فردی به این نقطه برسه ک بخواد خودکشی کنه. بیشتر باید مراقب رفتار خودمون باشیم
چرا ما در مهمترین عوامل خوشبختی تاثیر نداریم ؟ فرهنگ - ژنتیک - محیط - تربیت - فقر .....
ضمن احترام به بحث های جالب دوستان من میخوام اشاره ای بکنم به اینکه خودکشی همیشه هم ریشه در افسردگی نداره... مثلا ما در تاریخ نمونه های زیادی از خودکشی های آیینی و عقیدتی می بینیم:
خودسوزی های مسیحیان ارتودکس در چند قرن گذشته در روسیه یکی از نمونه های خودکشی عقیدتی به حساب میاد
هاراکیری هم یک نمونه از خودکشی ژاپنی هاست که برای زنده نگهداشتن شرافتشون به طور سنتی انجام میدن و گاهی به جای تسلیم شدن در جنگ خودکشی میکنن!
تازه این خودش جدا از کاریه خلبانان ژاپنی در جنگ جهانی دوم میکردن و خودشون رو به قسمت های آسیب پذیر ناوهای آمریکایی میزدن تا ناو غرق بشه
ریشه خیلی از خودکشی ها اون هیجانات لحظه ای هستش که توی یک لحظه باعث میشه فرد دست به خودکشی بزنه و خیلی هاشون بلافاصله پشیمون میشن
خیلیاشونم فقط برای ترسوندن دست به این کار میزنن ولی جون خودشون رو از دست میدن
خب خیلیا ام برا ترسوندن این کارو میکنن ولی نمیمیرن :/ تازه خوششونم میاد سری بعدم همین کارو میکنن
سلام ، حتما مشکلاتی تو زندگیشون دارن والا کی دلش میاد خودکشی یا رگی زنی بکنه
من ک واقعا قانع شدم :/
همیشه تو زندگی یه دلیلی وجود داره که بخوای بخاطرش زنده بمونی و زندگی کنی
یه مدل دیگه هم داریم که فرد حس میکنه هر کاری میخواسته تو زندگی بکنه ، انجام داده و حالا دیگه دلیلی برای ادامه نداره...
ولی کاش میشد این بحث ادامه پیدا کنه و بیشتر در مورد راهکارهای پیشگیری حرف بزنیم
معمولا کسانی که از بعد معنوی به بلوغ رسیدن به سمت خودکشی نمیرن... درمورد این موضوع صحبت شده؟
میشه بیشتر بگین بلوغ معنوی یعنی چی؟