تا حالا شده آرزو کنید که جای خدا باشید و کنترل دنیا رو به دست بگیرید؟ ممکنه بگید اگر من خدا بودم نمیذاشتم کسی شب بخاطر فقر گرسنه بخوابه، اگر من خدا بودم نمیذاشتم هیچکس بخاطر قدرت فیزیکی و جایگاهش به دیگران زور بگه، اگر من خدا بودم نمیذاشتم دل کسی بشکنه یا بخاطر بیماری توی بیمارستان رنج بکشه ...
چند ثانیه فکر کنید! شما همین الان هم خدا هستید! اگر دوباره به همین موضوعاتی که بیان شد نگاه کنید، شما هم میتونید نقش خودتون رو در کم کردن این بدی ها در دنیا ایفا کنید. درسته که در مقیاس کوچیک و دایره ی توانایی های ما محدود میشه اما برای ما لذت بازی کردن در نقش خدا رو داره!
در بحث این هفته میلوژی میخواهیم بدونیم شما چطور نقش خدا رو بازی می کنید؟ پس به ما از تجربه های خودتون در این زمینه بگید.
طبیعتا آدما چیزایی رو از خدا میخوان که از دست بنده خدا بر نمیاد. چجوری یک نفر بیاد خدا بشه!!!!
بنده نه مذهبی هستم نه بی اعتقاد،فقط این رو بگم در من نیرویی هست که بهش ایمان و باور دارم،اون نیرو تواناترین هست،هرگز جز خودش هیچ مانندی نداره،من در جایگاه خودم تلاش میکنم ازش الگو بگیرم،ظلم نکنم،مال کسی رو غارت نکنم،چشم به ناموس کسی نداشته باشم،اما متاسفانه چندین بار دل شکستم???
حس میکنم موضوع بحث جالب نیست نمیدونم چرا!!!
سلام
از آنجایی که انسان جانشین خداوند بر روی زمین است و ما اشرف مخلوقات هستیم ، باید توجه کنیم که مانند خدا بودن یعنی تقلید تصمیمات و کارهایی که خداوند در جاهای مختلف میگیره .
من سعی می کنم مانند خدا باشم نه جای او .
بلاخره هر کسی ظرفیتی داره بعضی افراد شاید نتوانند خود را جای مورچه هم بگذراند .
کلام آخر میخواهم بگویم اگر جای او بودم همه ی آدم هارو از همه چی بی نیاز میکردم .
البته آدم های طمع کار و ... نه .
# مهربانی
کلا اگر خدایی باشه باید فراتر از ذهن ما باشه .یه مثال میگم. من تصوری از داخل ماشین بنز یا پورش ندارم و همیشه تو ذهنم ناخداگاه فک میکنم مثل داشبورد 206 هست!!! خب ما داخل بازی او هستیم و نمیتونیم بیرون بازی رو ببینیم و بخاطر همین تصوری از بازی گرداندن نداریم.بنظر من اگه خدا واقعا خدا باشه و این دنیا رو بر اساس علت و معلول ساخته باشه دیگه نیازی به دخالت خودش نداره مثل یه دومینو فقط اول بازی انرژی وارد کرده ( بیگ بنگ) بعد نشسته و داره تماشا میکنه!
زندگی همه ی ما پر از معجزات کوچیک و بزرگه ،
یکی از بزرگترین معجزه ها تحمل سختی ها و با گذر زمان فراموشی اونهاست
من به شخصه علاقه مندم که خدا گونه رفتار کنم برای عزیزانم ،نزدیکانم و هر انسانی که نیاز به کمک داره برای تحمل روزهای سخت و گذر از این روزها و فراموش کردنشون،تلاش میکنم زیبایی های هر فرد و زیبایی های زندگیش رو بهش یادآوری کنم،امید رو توی دل اطرافیانم زنده نگه دارم،انگیزه و آرامش بدم،همه ی سعی من اینه به تمام انسانها و آفریده های خدا به دید محبت نگاه کنم
سلام
خدا یعنی مهربانی بی منت . همینکه ما را آفرید یعنی همه هستی را به ما داد ولی ما همیشه برای بدست آوردنش با هم می جنگیم و من گاهی به این جنگیدن ها می خندم و البته تا جایی که بتونم به همنوعانم کمک میکنم
وقتی میگیم "اگه من جای .... بودم" رو بیان میکنیم یعنی ما بهتر میدونیم یا اینکه فکر بهتری داریم! به نوعی صلاحیت خودمون رو نسبت به شخص دیگه ای به رخ میکشیم...
اما به نظر من ، خدا همه چی تمومه و همه چیز درست و منظم درحال رخ دادنه ، جهان تحت فرمان و عدالت خدا داره اداره میشه و نیروی بی نقص خدا به تک تک ذرات جهان احاطه داره. ما اگه بخوایم جای خدا باشیم حتما خراب میکنیم!
تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گزاف...!
من چون دقیقا نمیدونم خدا داره چه کار میکنه یا چه کارایی باید انجام بده نمیتونم فکر کنم خودم اگه بجاش بودم چه میکردم. ولی خیلی چیزا رو هم میبینم در عین بی نظمی ظاهری بسیار با نظم هستن و فقط میتونم بگم احسنت به چنین خدایی ?
من اگر جای خدا بودم؟!!! آقا این دهن من رو با این بحث بستین.?? من فکر کنم اونی که سوالا رو طرح می کنه، هنوز جایگاه خدا رو نمی دونه. ولی با این من اگر جای خدا بودم، هیچ چیزی تغییر نمی کرد. چون خدا کاملترین موجود جهان هستیه. فکر و عقل و اندیشه و دل و احساسات و مکان و زمان و چگونگی رو خدا آفریده، پس من چجوری با همین فکر ناقصم با حتی تخیلات موهوم خودم بیام به جای خدا خودمو تصور کنم؟ تازه بیام فکر کنم اگر بودم چکار می کردم؟ کلا همه چیز انگار تناقض داره با هم
وقتی نوجوون بودم دوست داشتم آدم قدرتمندی باشم یا بشم، تا بتونم کارهایی رو برای خودم ، خانوادم و جامعه انجام بدم دو دهه بعد با توجه به تجربه های زندگیم فهمیدم تفاوت زیادی هست بین آرزوی داشتن چیزی یا چیزهایی و داشتن همونها . واقعا ما نمیدونیم اگر اون کسی بشیم که آرزوشو داریم بعد ممکنه چه کارهایی انجام بدیم. اصلا هیچ تضمینی نیست که بعد به قدرت رسیدن یا تغییر کردن به چی تبدیل میشیم. من به انسان(بشر) بودن خودم ایمان آوردم و البته عاشقش شدم.
هیچ موقع به این فکر نکردم که یک لحظه بجای خدا باشم ولی با این حال اگر یک روز بجای خدا باشم سعی میکنم مانند خداوند بزرگ و متعال، عدالت را در سرتاسر دنیا گسترش بدم و به همین طریقی که در حال حاضر خداوند دارد آفرینندگان خود را اداره می کند من هم اداره کنم و با افراد به اندازه لیاقتشان تو زندگی روزمره شان بدهم.
چیز جالبی برام نیس ولی اولین اصل برای من تبعیض قاعل نشدنه
خدا یعنی بزرگی -بخشنده-عدالت-رحمان -رحیم-خالق -ثروتمند-بی نیاز-بی همتا-۰۰۰۰!!!
ماانسانهاخلیفه خدابرروی زمین هستیم که بزگترین نعمتی که خدابه ماعطا کرده همان صفات خودش است براهمین همیشه میگیم خداازرگ گردن به مانزدیکتراست
ماقدرت خلق کردن-و......داریم که همه وهمه راخداوند به ماداده-بخشیدن-ثروتمندشدن-
شاید توی مقیاس کوچیک بشه یکارایی کرد اما در مقیاس بزرگتر واقعا کار سخت و مشکلی هست.
اگر خدا بودم جایگاه آدمارو بر اساس قلبشون تعیین میکردم
کاملا موافقم منم همین نظر را دارم .
اما این مبحث رو باید در نظر داشته باشیم که هر چه داری از خداست .
اگر کسی بیشتر از ظرفیت و شأن خودش چیزی داشت مطمئن باشید که انسان پاکی نیست .
از نظرم منظوری نداشتم ...
ترجیح میدم یه انسان واقعی باشم تا خدایی با درک محدود!
اره منم اینو ترجیح میدم
خدا رو برای ما ساختن تا ما عابد وزاهد وفقیر باشیم و ما رو ازش میترسونن وخودشون جیباشونو پر میکننو هر غلطی بخوان میکنن ...من خدای ظالم وجبار نمیخوام هر کسی خودش خدای خودشه خلاص...،.
من اگه خدا بودم عبادتمو میذاشتم تماشای لحضه زیبا طلوع و غروب خورشید خودمم مینشستم از عبادات لذت میبردم ?
من اگه جای خدا بودم یسری از آدما رو که نمیبخشیدم هیچ اصلا دیگه نگاهشون هم نمیکردم... ولی چقدر خوبه که خودِ خدا ، خداست... که می بخشه ، که نگاه میکنه، هر طور که باشیم...
ما باید شبیه خدا بشیم رسالت مون همینه تو این دنیا پس ، ببخش تا بخشیده بشی
مولانا میگه :کار او کن فیکون است نه موقوف علل
یعنی خدا خود جهان هستیه و هر لحظه در حال انجام کاری جدیده
هر لحظه و هر ساعت یک شیوه نو آرد
خدا جهان رو نساخته و یه کنار وایسه خدا قضا و قدر داره و هر لحظه ما رو هدایت میکنه
دم او جان دهدت رو ز نفخت بپذیر
اگر ما در این لحظه تسلیم قضا و قدر بشیم و اجازه بدیم خدا وارد وجود ما بشه درون وجود ما میدمه و به ما آگاهی میده و هدایتمون میکنه همونطور که مولانا و پیامبران هدایت شدند.