در بحث این هفته میلوژی میخواهیم در مورد یکی از بدیهی ترین موضوعات زندگی با هم صحبت کنیم.
ما فقط یکبار در این دنیا زندگی می کنم!
شاید دونستن این واقعیت که زمان محدودی برای زندگی کردن داریم برای یکعده غم انگیز و مایوس کننده باشه اما در مقابل عده ای این موقعیت رو فرصتی میدونن تا با شاد بودن و جشن گرفتن زندگی به درستی ازش استفاده کنن.
البته این یک تصمیم شخصیه که بخواهید شاد باشید یا مایوس اما حتما شنیدید که میگن شاد بودن بهترین انتقامیه که میتونیم از رنج های زندگی بگیریم.
شما طرفدار کدوم یکی از این دیدگاه ها هستید و از این فرصت محدود چطور استفاده می کنید؟
فکر نمیکنم کسی غم رو به شادی ترجیح بده
مهم اینه که چطور شاد باشی و بتونی این شادی رو ماندگار کنی طوری که کسی نتونه خرابش کنه
نمیشه گفت مطلقا هیچ وقت غم نداشته باشیم. گاهی اوقات آدم نیاز داره به اینکه برای چیزایی که تو زندگیش از دست داده غصه بخوره و ناراحت باشه تا بتونه اون موضوع رو برای خودش هضم کنه
فکر میکنم اینی که شما میگین دوران سوگ هست که بعد از یک غم بزرگ هر کسی باید اونو بگذرونه تا بتونه مجددا خودشو ریکاوری کنه و بتونه شاد باشه
به نظر من دنیا ارزش نداره که ادم بخواد غصه چیزی رو بخوره و برای چیزی نگران باشه 4 روز دیگه میمیریم تموم میشه میره شاد باشین بابا
به نظر من رنج و غم و شادی و خوشی در کنار هم زندگی رو میسازن. رنج بخشی از زندگیه ولی هدف زندگی نیست. هدف زندگی بهره بردن از تک تک لحظه ها و رسیدن به شادی ابدیه.
اما میشه هوشمندانه زمانایی که غم داریم بگیم اینم میگذره و خودمونو ناراحت نکنیم
به نظر من اینکه میگن همش خوشی داشته باشین و به چیزای مثبت فکر کنین
اشتباهه
چون زندگی خوشیش به فراز و نشیب هاشه
به سختی و غم هاش
به امید و هدف
غم و ها و سختی ها ساخته شدن تا هدف و امید ساخته بشه
درسته میگن زندگی دو روزه پس خوش باش
ولی چشیدن طعم ناراحتی هم یه تجربه عالیه
عجب بحثی!! من مدتی هست که به شدت ذهنم درگیره! من قبول دارم که فرصت کمه ، اما اینو هم قبول دارم که باید توی فرصت کم مراتب کمال رو طی کرد و روز به روز بهتر شد. اما درمورد شادی یا غمش نمیدونم چی باید بگم!! درواقع همین جا گیر کردم. از یه طرف با خودم میگم بدون شادی و جشن و مهمونی و تفریح روحیه آدم تضعیف میشه و از یطرف فکر میکنم جشن و مهمونی و... تا یه حدی باعث غفلت ادم میشن... چجوری بگم... فکر میکنم ما برای خوش گذرونی آفریده نشدیم و گاهی وقتا توی درد و مشکلات ادم به کمال میرسه!
واقعا چجور باید بگذره ؟! کدوم ادمو به کمال میرسونه؟
تجربه من میگه به کمال رسیدن یعنی : انسان بودن خودمون رو با همه نقطه ضعف ها و قوتها بپذیریم .
ما باید رفتاری همانند یك كودك داشته باشیم تا احساس جوانی و نشاط كنیم. تاب بازی كنیم و به جست وخیز بپردازیم. یادمان باشد «ما به این علت كه بزرگ می شویم، بازی كردن را كنار نمی گذاریم.» بلكه «ما به این علت بزرگ می شویم كه دست از بازی كردن بر می داریم.»
زیاد توی زندگی بالا و پایین داشتم درگیر یاس ، ناامیدی، شکست ، شادی زودگذر و غیره..... بودم وقتی به گذشتم فکر میکنم همش گذشت ، الان زندگیم یه موزیک لایت ملایم داره . سعی میکنم روانم درگیر مشکلات یا هیجانات مثبت و منفی نشه . من یه انسان هستم که زندگیشو دوس داره با همه مشکلاتی که ممکنه یه انسان در طول زندگیش داشته باشه.
به نظر من خوشگذرونی با شاد بودن تفاوت داره.و شاد بودن حتما منجر به غفلت نمی شه.و بالعکس غمگین بودن حتما منجر به آگاهی و سعادت نمی شه.
خیام میگه از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامده ست فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
سلام درسته باید باشاد بودن انتقام گرفتن اما الان دیگه زندگی طوری شده که نمیشه شاد بود. متاسفانه
سلام
من در این فرصت سعی میکنم همیشه محبت کنم و مشکلات رو بزرگ تر از اون چیزی که هست نکنم .
اینکه در موقعیت های شاد شادی کنیم و در مشکلات مایوس باشیم گره از کار ما باز نمیکنه .
فردی خوبه که با شادی ها انرژی بگیره و در سختی ها به یاد خوشی بعدش باشه
زندگی فراز و نشیب زیاد داره
اما همه اینها درجات مارا در اون دنیا تایین میکنن .
غصه خوردن برای چیزایی که از دست دادیم باعث میشه اعتماد به نفسمون پایین بیاد و فکر کنیم ما لیاقت داشتن اون چیز رو نداشتیم که از دست دادیم .
بنظرم برای شادبودن و حس خوب داشتن باید شادی و خس خوب رو به دیگران منتقل کنیم تا چند برابر توی زندگی مون منعکس بشه !
صد درصد دیدگاه خوبیه به نظرم
اینکه فرصت محدوده و سعی کنی بهترین استفاده رو ازش بکنی
زندگی ادم هدف مند تر میشه
شاید مایوس بودن حس خوبی باشه مایوس بودن و شاد بود ی چیزه اکتسابیه
زندگی دومت زمانی آغاز میشه
که میفهمی فقط یک زندگی داری
چرا زندگی رو انقدر سخت میگیریم!!!
دلتنگ کسی میشی؟ ...زنگش بزن
میخوای کسی رو ببینی؟ ...دعوتش کن
میخوای بقیه درکت کنن؟ ...توضیح بده
سوالی داری؟ ...خب بپرس
چیزی میخوای؟ ...برو دنبالش
از چیزی خوشت میاد؟ ...حفظش کن
از چیزی خوشت نمیاد؟ ...ترکش کن
عاشق کسی هستی؟ ...بهش بگو
باور کنیم که ما فقط یکبار زندگی میکنیم
بیایم زندگی رو سخت نگیریم
ساده باشیم...
به نظرم وقتی فقط یکبار فرصت زندگی کردن رو داریم پس سعی کنیم ازش درست استفاده کنیم چون شاید دیگه هیچوقت تکرار نشه!
کاملا با حرفتون مخالفم نمیگم برای جشن و شادی آفریده شدیم ولی واقعا هر کس باید از تک تک لحظاتش استفاده کنه. حالا ممکنه یک نفر بخواد شاد باشه اما یک نفر بخواد مثلا کتاب بخونه. بستگی داره شادی رو تو چی تعریف کنین. مثلا من شادی رو تو جشن و مهمونی میبینم اما یک نفر شادی رو تو معدل الف شدن تو دانشگاه میدونه و حالش خوب میشه.
اگه دلتون میخواد برین مهمونی و شاد باشین حتما این کارو بکنین
به نظرم افراط و تفریط شاید بهترین گزینه باشه برای جواب دادن
نه انسان همش توی خوشگذرونی باشه
نه همش توی درد و مشکلات
مثل ضربان قلب همیشه بالا و پایین داره
بدونی وقتی بالایی پایینی هست و وقتی پاییینی بدونی بالایی هست
تناسخ یه دروغ بزرگه!
و تعادل برقرار کردن بین این دوتاست که کار آدمو سخت میکنه!
پس شما بیشتر باید مطالعه کنید
البته خیلی شاید تعادل قرار نیست حفظ بشه مهم دونستن این مطلبه که سعی کنی از لحظه ای که داری لذت ببری،ممکنه دچار یک سری مشکلات شده باشی ولی امید داشته باشی به حلشون و اینکه بدونی گذراست
البته خیلی شاید تعادل قرار نیست حفظ بشه مهم دونستن این مطلبه که سعی کنی از لحظه ای که داری لذت ببری،ممکنه دچار یک سری مشکلات شده باشی ولی امید داشته باشی به حلشون و اینکه بدونی گذراست
فکر کردن به این دیدگاه ها اتلاف وقته، ترجیح میدم بدون نگرانی از لحظاتم به بهترین شکل استفاده کنم.
به نظر من با برنامه ریزی دقیق میتونیم از این فرصت استفاده کنیم وخودمون رو به اهدافمون نزدیک کنیم
چه خوب که شما اهل مطالعه ای ، پیشنهاد میکنم کتاب آن سوی مرگ ، نوشته جمال صادقی رو مطالعه کنین