در دانش روانشناسی حالت هایی مثل: شادی و غم ، خشم، ترس،نفرت و یا تعجب به عنوان هیجانات اصلی شناخته میشه که هر کدوم نقش مهمی در وضعیت روانی و رفتاری ما دارند.
اما در بحث این هفته، قصد داریم به طور خاص نقش حالات هیجانی و احساسی خودمون رو در تصمیم گیری بررسی کنیم.
تصمیم های درست و نادرستی که در زمان بروز خشم یا ترس گرفتیم یا اینکه زمان شادی، چقدر منطقی و درست فکر می کنیم سوالاتیه که ممکنه برای هر کدوم از ما مفید باشه.
اگر شما هم تجربه ای از تصمیم گیری در شرایط احساسی و هیجانی داشتید در بحث این هفته با همراهان میلوژی به اشتراک بگذارید
انگار همه درگیر برد تیم ملی و خوشحالی پیروزی هستن...
اما شاید یکی از بهترین جاها برای بررسی رفتارهای هیجانی همین شادی های خیابونی باشه!
اون بوقی که باعث آزار یه بیمار توی خونه ش میشه چقدر در شادی ما نقش داره؟
ما باید شاد باشیم اما برای ابراز این هیجان اصلا آموزشی لازمه؟
خیلی چیزا تو احساسات و نحوه ی بروز اون نقش دارن که به نظر من خانواده یکی از مهمترین و اصلی ترین عامله
سلام. هیجان یک حالت زودگذر است که تصمیم گیری در اون لحظه رو برای آدم مشکل میکنه و چون زود گذر است احتمال اینکه آدم اشتباه تصمیم بگیره زیاده،برای همین در اون لحظه(چه شادی و عشق چه غم و چه خشم)نباید تصمیمی گرفته بشه ،چون تفکر منطقی رو از دست دادیم و سطحی نگر شدیم.
من خیلی کم پیش میاد احساسی و هیجانی تصمیم بگیرم، ولی درباره ی یک مسئله ی حیاتی که قرار بود خودم رو بخاطره یک سری احساسات درونی،زیر تیغ جراحی سخت و سنگین برم که برای تصمیم گیری درست سال ها درنگ و صبر کردم و حتی خونوادم کمک کردن..
اگر دچار هیجان و احساسات درمورد مسئل ای شدیم و صلاح رو تشخیص ندادیم علاوه بر صبر کردن حتما باید از یک شخص کاربلد و منطقی کمک بگیریم(خانواده،روانکاو،مشاور)
سلام...ببخشید سوالم مربوط به بحث نیست...لطفا راهنماییم کنین...تازه نصب کردم این برنامه رو...و یه کم فضاش واسم گنگه...میخواستم ببینم آیا واقعا واسه شما کاربردی بوده این اپ؟
سلام.برای دانشجو فک می کنم کاربردی باشه..
فکر و قدرت تصمیم گیری انسانها در هنگام وقوع حوادث گوناگون درجه بندی میشه،من همیشه سعی میکنم در هنگام وقوع حوادث با درست فکر کردن و کنترل ابتدا خودم و سپس حتی دیگران و کنترل کنم،این بهترین برای من است
اصولا انسان با احساسش تصمیم میگیره .بعضی جاها خوبه مثلا مادری ک طبقه چندم یه ساختمان در حال سوختن پشت پنجره گیر کرده یهو بچشو بغل میکنه میپره پایین .اون لحظه منطق که بصورت غریزی میگه اول جون خودت جاشو ب احساس میده.اما تجربه نشون داده باید منطقی انتخاب کرد عاشقانه ادامه داد.
کلا صبر چیزه خوبیه.و به نظرم آدم های صبور تو زندگی بیشتر موفقه
گاهی یه تصمیم اشتباه از روی عصبانیت یا هیجان باعث نابودی و یه عمر پشیمونی میشه
کمتر گفتن و بیشتر شنیدن باعث میشه در آینده از خودت متنفر نشی
گاهی وقتا که از روی احساس تصمیم گرفته میشه، مورد تمسخر اطرافیان قرار میگیری. زمانی هم که از روی منطق تصمیم میگیری ابعاد کامل ماجرا در نظر گرفته نمیشه.
به شخصه همیشه سعی کردم به تمسخر دیگران در مورد احساس تصمیم گرفتنم اهمیت ندم و واقعا نتایج جالبی بدست آورده شده
بیشتر تصمیمات احساسی که گرفتم با نتایج مثبتی روبرو شده، همین اتفاق درباره تصمیمات منطقی هم افتاده. تفلوت در احساس رضیت مندی بوده.در تصمیمات احساسی رضایت مندی بیشتری بوده
یه جمله یکی از دوستام میگه که می خوام براتون بگم که خیلی ساده و کوتاهه ولی خیلی معانی های عمیقی در اون هست.میگه: تو عصبانیت تصمیم نگیر
احساسات چیزای مضخرفین !
منطق داشتن خیلی بهتر از احساسات داشتنه چرا ؟
چون احساسات میتونه ضعف های بزرگتو نشون بده اما منطق تو رو بزرگتر نشون میده ...و حداقلش ضعف هاتو میپوشونه ...میدونم منطقم جز همون احساساته اما اگر قوی تر از بقیه باشه حتما بقبه رو هم قوی تر میکنه
من به یه چیز خیلی معتقدم...شخصی که راه رو عوضی میره میشه دستشو گرفت و از راه نادرست برگردوندش...ولی شخصی که عوضی راه میره رو نمیشه کاریش کرد.
همیشه آدم باید در این جور هیجانات نباید تصمیم بگیره...حتی اگه تصمیم مهمی نباشه...چون اون هیجان به هرشکلی که هست رو ذهن ما و از همه مهم تر روی اون تصمیمی که میخواهیم در آن لحضا بگیریم تاثیر گذار هست...پس چه بهتر که انسان اون هیجان رو کنترل کنه و سپس تصمیم خودش رو بگیره...
اون باید اولی اضافه هست....
بابام همیشه بهم میگه اول فکر ببین داری چیکار میکنی....بعد تصمیم بگیر
تنها حرفم اینه که هیچوقت تو عصبانیت تصمیم نگیرین بدترین خسارت هارو بهتون وارد میکنه…
تصمیم گرفتن هیجانی گاهی میتونه محرک باشه
واسه انجام فعالیت گاهی مخرب...ولی بنظرم بیشتر اوقات همین تصمیم هیجانیه ک لازمه ی یک تصمیم منطقیه
فک میکنم انسان ها وقتی تصمیم می گیرند یک هیجان درونی اونهارو وادار به تصمیم میکنه هیجانی که ناشی از امیده فرقی نمیکنه خوشحال باشی یا ناراحت حتی تصمیمی مثه خودکشی هم امیدیه به تموم شدن تمام سختی ها
اما دقیقا وقتی هم میخوای به زندگیت پایان بدی...
کسایی میان و دخالت می کنن
سلام به تمامی دوستان عزیز...بنظر من تصمیم های هیجانی گاهی اوقات تصمیم های درستی هستن اما نباید دست به اقدام زد تا هیجانمون کمی فروکش کنه و بعد بیشتر راجع به اون تصمیم فکر و سپس دست به عمل زد و شاید همان تصمیم هیجانی و برخورد منطقی ما نسبت به آن باعث تحول زندگیمون بشه????
دقیقا نمیفهمم میلوژی چرا همچین بحثی رو قرار داد!
عین این میمونه در مورد این بحث کنیم که الان شبه یا روز؟!
خب جواب واضحه!
همه میدونیم که نباید اینجور وقتا تصمیم گرفت.
اما بهتره بپرسیم چجوری میشه اینجور وقتا تصمیم نگرفت؟!
راه عدم تصمیم گیری چیه؟! چجوری میتونیم مسلط باشیم...
صد در صد موافقم و صحیح هست.
مخصوصا زمانی که عصبانی هستیم نباید هیچ تصمیمی بگیریم چون بعدش فقط پشیمونی واسمون میمونه.
موقعی هم ک خوشحال هستی نباید تصمیم بگیری چون اون تصمیم هم از روی احساس میشه ن از روی منطق و بعدا دچار مشکل و یا شکست میشه
بنظرم من نه در موقع عصبانیت باید تصمیم گرفت نه موقع شادی باید همیشه تو حالت تعادل تصمیم بگیریم و واقعیت نگر باشیم
هر چیز جای خودش درسته ؛ وقتی همه هیجان زده و خوشحال هستن از یه موضوع ؛ همزمان با تفکرات منطقی باید تصمیم هیجانی گرفت!
موقع بروز هیجان ، ممکنه افکار و اتفاقاتی بیفته که بتونه به درست تصمیم گرفتن کمک کنه...هوشیاری و خودساختگی ناشی از تجربه های مختلف باعث میشه آدما موقع هیجانات خیلی هوشیارانه از افکار و جرقه ها برای تصمیم بهتر استفاده کنن...
به نظر من زندگی بر گرفته از شادی ها و غم هاست. پس توی هر شرایط و احساسی میشه با مشورت و تمرین برای منطقی بودن، تصمیم گیری کرد.
گاهی وقتا انسان مجبوره توی بدترین شرایط تصمیم بگیره و اونجا زمانی برای متعادل بودن نیست. پس باید بتونه توی هر شرایطی هیجاناتشو کنترل کنه.
سلام ، به نظر من در شرایط سخت نوع تصمیم گیری به نوع شخصیت درونی ما داره و نمیشه بابت نوع تصمیم گیری کسی را سرزنش کرد ، البته این هم عرض کنم که این مورد با بی شعوری و بی فکری متفاوت هست
خوب کنترلشون ممکنه سخت باشه اماجدی بودن مهمه دربرنامه
خب درهرحال برای خیلی ازماممکنه پیش بیادکه حتی یه بارهم شده نتونیم خودمون روکنترل کنیم .ولی درهرحال بنظرم توهرشرایطی اولی بایداول آروم باشیم ودرست باعقلمون تصمیم درست روبگیریم
وقتایی که شادیم طوری تصمیم میگیریم انگار دیگه هیچ مشکلی قرار نیست سر راهمون سبز شه،وقتی هم که ناراحتیم همه چیو سیاه میبنیم و باز نمیشه درست به همه چی نگاه کنیم؛ شاید بهتره این مواقع اصلا تصمیم نگیریم، فقط نگاه کنیم که بعد از یه مدت چقدر سریع احساسات و بعد هم تصمیمامون تغییر میکنن
ولی ادمنمیتونه تصمیم نگیره با خصوص وقتی جلوی چشات تیره و تار باشه
من حتی از تصمیم های بدمم ناراحت نیستم درست سخت رنج کشیدم از اونا اما همه اش تجربه و درس عبرت خوبی بودن
باهات موافقم، نقش خانواده خیلی حیاتیه تو این موضوع، من به عینه تو خودم و دوستام این موضوع رو مشاهده کردم
البته اینم هست که چطوری کنترل کنیم این جای بحث داره
سلام تو لحظه خشم بدترین تصمیماتو همیشه می گیرم و بدترین کارها رو انجام میدم و بدش خیلی خیلی پشیمون میشم و همه چیزو همه کیو خراب می کنم حتی به آیمانم رو خراب می کنم لطفا راه کار بهم بدین
سلام خشم در خانواده اصلا چیز مهمی نیست چون خشم اتش است که با خوردن کمی اب اتش خاموش می شود.
بعضی وقت ها هم ادم ها هم خشمگین می شود خوب دست خودمان نیست چه بشیم چه نشیم ولی خشم چیز بدی است.
سلام.یه لیوان اب سرد بخورید یا برید دوش بگیرید اون لحظه.بهترین کار هم اینه که اون محل رو ترک کنید
گفتن این حرف که آب سرد بخور یا دوش بگیر یا محل و ترک کن خیلی راحته برای شما ولی برای من امکان پذیر نیست اصلا
بنده به این نتیجه رسیدم که به طور کلی رفتارهای هیجانی در اکثر موارد بهترین رفتارها نیستند و به عمیقا باور دارم چه در حالت خشم چه شادی چه زمانهایی که دچار غلیان احساسات هستیم انجام هر گونه رفتاری اصولا از مطلوب ترین رفتار فاصله زیادی داره و عموما هم با پشیمانی همراه خواهد بود
همه ما دچار شادی و خشم میشیم،بویژه خشم،اما اینکه چقدر مالک خشم خودمون هستیم نتیجه رو تعیین میکنه و همینطور در مورد شادی هیجانی
بهنام عزیز کنترل و به تملک درآوردن خشم جز با تمرین و سکوت ممکن نیست،این میان آب سرد خوردن یا نخوردن اونقدری تاثیر نداره،البته رژیم غذایی هم نقش بسیار تایین کننده ای در رفتارهای ما داره ولی صرف آب سرد خوردن خیلی درمان مناسبی نیست،تمرین و تمرین و تمرین روی کنترل خویشتن و سکوت!
بله می خوام که تغییر کنم و اینکه این کارو انجام ندم خیلی حال روحیم خرابه برام دعا کنید
سلام دوستان
از نظر من تصمیم گیری وقتی که خیلی خوشحال هستیم می تونه اشتباه باشه.
وقتی ما خوشحال هستیم ممکن است بخاطر هیجانات تصیمی های نادرستی بگیریم.
در تمامی هیجانات این مساله صدق میکنه،خوشحالی،خشم،اندوه های ناگهانی و....
بله در تمامی هیجانات این مساله وجود دارد.
همه ما تو تمام هیجانات هرکدومش باشیم احتمال تصمیم اشتباه خیلی زیادتره
دراین لحظات میتونم بگم اگه خونسردی خودمونو حفظ نکنیم وبه ریشه ی اتفاق نگاه دقیقی نداشته باشیم خراب میکنیم ...من هروقت خودمو چه تو شادی وچه درناگوارترین اتفاق کنترل کردم به بهترین که نه ولی درست ترین تصمیم دراون لحظه رسیدم.. البته این به میزان رسیدن ادما به خودکنترلی مربوط میشه ..
به نظر من هیچکس نباید لحظه احساساتی بودن تصمیم بگیره چون اون احساس رو تصمیمش اثر میزاره
دقیقا نظر شما هم درسته ادما در هر شرایطی باید خونسردی خودشان را حفظ کنند.
مثال اگر خدایی نکرده دعوایی بشود باید خودنسردی خودمان ره حفظ کنیم دعوا مگر چه چیز خوبی می دهد؟ هیچی هیچی فقط خشمگین و هل دادن و فحش دادن ایا این صحیحه؟ خیر ادما باید باهم روراست باشند و هیچ وقت دعوا نکنند..
ادما باید از روی احساساتشان تصمیم بگیرند یاکه از دیگران هم تصمیم می گیرند بهتر این است که خودت از احساساتت تصمیم درست بگیری.
مثال اگر دریک مغازه ای بودیم یا یک فروشگاه نمی دانیم یک مداد بخرم یا یک پاک کن بعدا می رویم تصمیم می گیریم از روی احساساتمان می دانیم ۲ تا شو بگیرم بهتره..
باید یک سری تفریحات باشه تا هیجانات در زمان و مکان درستش تخلیه بشه و تبدیل به عقده نشه
خونسردی در ابتدا.منظورم اینکه اگه باخونسردی منطق رو زنده نگه داریم و خفه اش نکنیم
میتونیم استدلال واسه واقعیت قضیه پیداکنیم نمیگم اسونه
سخته چون کنترل نفس ذاتتش بااصطکاک عجین شده..مقابله .اصلاح کنم :برخوردصحیح با وضع موجود.به هیچ وجه خونسردی نباید به معنی بی تفاوتی تلقی بشه
بنظر من برای تصمیم گیری درست هم باید احساسات رو در نظر گرفت هم منطق رو اگه از روی احساسات باشه انساس بعد از یک زمان ک احساساتش فروکش میکنه نتیجه درست رو از کارش نمیبینه و اگه فقط از روی عقل و منطق باشه لذت انجام اون کار رو حس نمیکنه
به نظر من در تصمیم گیری هم میتونیم از احساسات استفاده کرد ولی بعدش امکان داره که ما نسبت به اون تصمیمی که گرفتیم پشیمان بشیم
و اگر ما در حالت هیجانات تصمیم بگیریم ممکن که ما بعد از تصمیم که خیلی به اون فکر کرده باشیم از اوت تصمیم پشیمان بشیم
من با این نظر موافقم باید هر دو جانب رو در نظر گرفت تا در صورت فروکش کردن یکی،یکی دیگه باشه تا از تصمیممون سرخورده و پشیمون نشیم
به نظر من بهتره ما در حالت های هیجانی تصمیم بگریم چون در مواقع عادی بهترین فکر ها به سراغ آدم نمی اد ولی در مواقعی که هیجان به سراغ آدم می اد فکر های جالبی سراغ ما می اد من خودم در مواقع عادی فکر نمی کنم ولی در مواقع هیجانی من فکر جالبی کردم
به نظرت همه چی درست میشه؟
من خودم یه بار دست به خودکشی زدم که ناموفق بود
به نظر من بزرگترین فرق انسان با بقیه ی مخلوقات تو اینه که می تونن انتخاب کنن امیدوارم بهترین و عاقلانه ترین گزینه رو انتخاب کنی
تکیه کن به خدا
به خود خدا قسم برام پیش اومده موقعیتی که خانواده ام بهم پشت کردن ولی خدا دستم رو گرفت
خداوندتنها روزنه ی امیدی است که هیچگاه بسته نمی شود
تنهاکسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد
با پای شکسته هم می توان سراغش رفت
تنهاخریداری است که اجناس شکسته رابهتر بر می دارد
تنهاکسی است که وقتی همه رفتند می ماند
وقتی همه پشت کردندآغوش می گشاید
این خدا را برایت آرزو دارم
ببینید داداشا و خواهرا مارو گیر اوردن متاسفانه ماها عقده ایی بار اومدیم اونا با هر دوز و کلکی که شده میخوان جلوی مارو بگیرن
میخوام برای رسیدن به هدفهام از هیچ تلاشی فروگذار نباشم چون به نظرم وقتی از کاری دست میکشی شاید همون لحظه نقطه پرتابت برای رسیدن به موفقیت دراون هدف باشه
تا قسمتی که به باید نباید مربوطه همه مون بلدیم، اما هدف میلوژی اینه که بتونیم از تجربه های هم استفاده کنیم، یعنی فقط تئوری و شعاز نباشه بلکه عملی باشه
کلا بیشتر تصمیم گیری های من احساسی هستن ولی از همون اول به عاقبتشون هم میاندیشم و عقلانی هم فکر میکنم ولی در کل به نظر من تصمیماتی که انسان خودش میگیره خیلی نتیجه ی بهتری داره تا اینکه پدر یا مادر یا هر کسی دیگه بگه دقیقا چکار کن نمیگم مشورت نکنیم مشورت من خیلی دوست دارم
بنظر من برای کنترل یه چیز اول باید نسبت بهش آگاهی داشت
و این بحث هم میتونه این آگاهی رو بده در مورد این احساسات
سلام به همگی
در زندگی کنترل احساسات از مهمترین عوامل شکل گیری شخصیت انسان هست.
سلام دوستان عزیز.
شناخت و کنترل هیجانات و احساسات =زندگی متعادل
سلام به همگی احساسات و هیجانات ما رو به جا هایی میبره که اون لحظه دوس داریم.ولی شاید بعدا از کارمون پشیمون بشیم .به نظر من انسان همیشه با تفکر میتونه رفتار درست رو انجام بده
سلام به همه دوستان
حس و هیجانی که ما توی اون لحظه داریم ممکنه کارهایی رو از روی هیجان انجام بدیم که بعدا که از هیجان خارج شدیم و بهش فکر میکنیم برامون مسخره و شاید وحشتناک باشه.ولی چیزی که باید خیلی دقیق روش کار کنیم کنترل خودمون در موارد هیجانی و احساسیه.
سلام اما جالبی فکر ها و ایده ها دلیل بر درست و منطقی بودن اون ها نیست
سلام این مسئله احساسات انسان به مزاج خود انسان خیلی ربط داره اگر ما بتونیم مزاج خودمون رو بشناسیم و روش کار کنیم میتونیم رو خودمون تسلط داشته باشیم
سلام به تمامی دوستان
از نظر من ، ما باید در مورد تمامی احساسات در هنگام تصمیم گیری کنترل داشته باشیم.چه ترس و چه عصبانیت و خوشحالی یا حتی عشق ورزیدن در هر صورت می تونه باعث تصمیم های نادرست در ما بشه.
معمولا تصمیماتی که از روی احساساتمون می گیریم، پشیمانی به دنبال داره
مشورت با افراد باتجربه روی تصمیممون تاثیر مثبت داره
من هروقت به خودم و باور قلبیم اعتماد نکردم و از روی ترسام تصمیم گرفتم ...نتیجه مطلوبی برام نداشته ...
خب، به نظر من احساسات در کلیت تصمیمات ما دخالتی ندارن، در واقع احساسات چیزی رو از وجودمون بیرون میکشه که یه جایی اونجا ها تهنشین شده. البته اگر احساسات شخص بر منطقش غلبه نکنه...
اگر همه حس هارو بتونیم کنترل کنیم و به اندازه و به موقع باشه خوبه، من بخاطر همین هیجانات و استرس و غم بیش از حد به روانپزشک مراجعه کردم که خیلی داره کمکم میکنه.
تصمیم گیری از روی احساسات خودمان است در تمامی احساسات در هنگام تصمیم گیرب کنترل داشته باشیم. چه ترس و چه خوشحالی.
اگه دوست داشتی خودتو بکشی تا الان خودتو کشته بودی
چون الان امیدم برای بهبود ۱ %ده بشه ۰ حتما انجام می دم
دنبال حل مشکلات باشین نه فرار از مشکل
این دنیا از مشکلت فرار میکنی ولی اونور عزرائیله که خرتو میچسبه :))))
احساسات ونقشش تو تصمیم گیری برمیگرده به نوع برخوردت با مسائل وسبک زندگیت.بنظرم اول از همه باید احساساتمونو بشناسیم.بررسیشون کنیم با کمک یه روانشناس.
در غیر این صورت اگه نتوانیم کنترلشون کنیم مشکل ساز میشه.
من خیلی احساساتی رفتار میکنم ودر مواقعی که باید با عقلم شرایطو بسنجم به حرف دلم گوش میدم سعی میکنم تلاش کنم تا بتونم احساساتم رو بشناسم و در جهت مثبت ازشون استفاده کنم
گاهی اوقات بخاطر تصمیم اشتباهی که مواقعی که احساسی هستیم میگیریم ممکنه براش بهای سنگینی بدیم که اتلاف عمرمونه
هیچ وقت نباید از ظریق احساسات تصمیمات مهمی گرفت زیرا در اینده مطمئنا به مشکل خواهیم خورد.من خودم از روی جوو هیجان تصمیم گرفتم و یک زمین را با سود پایین فروختم در حالی که الان سه برابر قیمتش شده
من بیشتر از همه ی احساسها اضطراب رو تجربه کردم.اینکه همیشه باید بهترین باشم.یا اینکه اگه اینکارو انجام بدم طرف چی میشه؟یاگذشتن از خواسته هام واسه بقیه.این فکرها جز افسردگی نداشت.چون یاد نگرفتم بگم.پس خودم چی؟حالا دارم سعی میکنم این فکر هارو از خودم دور کنم چون زندگیمو مختل کرده.
تاحالا هرچی تصمیم ازروی احساس گرفتم بعدش پشیمونی بوده
مگه عزرائیل اونورم هس????????
حالا تو نمیخواد تو بطنش بری :/// کلیت موضوع اینه که عاقبت خودکشی درکه، نه برزخ میری نه هیچ کجا، یه راست میری به درک
من احساسات زیاد توی کارم تاثیر نداشته
تونستم خودم رو کنترل کنم
مگر مواقعی که شدیدا حالت افسردگی داشتم
تصمیم هایی که گرفتم صحیح نبوده و ضربه اش رو خوردم
هیچوقت تو اوج ناراحتی نباید تصمیم گرفت همچنین تو اوج خوشحالی
برای کنترل احساسات باید روی eq خودمون کار کنیم
به نظرم همه این مسائل با تمرین میشه حل بشه... اینکه چراا از بچگی بعضیامون اینجوری هستیم یا بعضیا اینجوری نیستن بر اساس مزاج آدمه! اما برای کنترلش و تمرینش راه های زیادی هست که هم توی دین اومده و هم علم مدرن امروزی پیشنهاد داده... مساله تنبلی ماست که نمیخوایم کنار بذاریم عادتارو
یه جمله ای هست میگه اگه دایم اضطراب و استرس داری به فکر آینده ای و اگه افسردگی داری به فکر گذشته پس حال رو زندگی کن تا شاد باشی
بهترین راه واسه کنترل تو اینجور مواقع یا اینکه صبر کنی تا ب حالت عادی برگردی یا اینکه اون لحظه از خودت بپرسی اگ الان غمگین یا... نبودم هم این تصمیمو میگرفتم؟ مسلما میتونید با خودتون صادق باشید و ببینید واقلا همچین چیزی ممکن بود یا اینکه بعدا هم باز ببینید ک این تصمیمو میگرفتبد؟
به نظر من یکی از بزرگترین اشتباهات آدم , تصمیم گیری موقع خوشحالیه . چون اون موقع احساساتت بهت غلبه کرده و تو بعدا می فهمی با اون تصمیمی که گرفتی یا حرفی که زدی چه اشتباه بزرگی در حق خودت کردی
سلام به همه روزه خوبی داشته باشید????
همیشه این سوال رو از خودم میپرسم
تقریبا تونستم اکثرا جواب درست رو به خودم بدم و از تصمیمی که گرفتم برگردم
اما بعضی مواقع هست که جوابم میگه تا کی باید حرفهایی رو نزنی همه همیشه باعث ازارت میشه و این باعث میشه تصمیم اشتباه رو بگیرم
بسته به نوع تربیت انسان ها ،عادت هایی توی زندگی به وجود میاد که اونها رو یا تنبل میکنه یا زرنگ
یه دلیل بزرگ میخواد کسی که عادت های اشتباهی داره بتونه هادت های اشتباه رو از بین ببره و عادت های صحیح رو جایگزین کنه
چون ذات انسان عادت گرا هستش و مغز علاقه ای به انجام کار جدید نداره
و ایضا تصمیم در مواقع ناراحتی
احساسات بد نیست ولی احساساتی که تبدیل به عشق بشه داغون کننده اس به خصوص عشق یه طرفه
قلب پاک ترین چیزیه که انسان داره و هیچ وقت دروغ نمیگه، پس وقتی از کسی نفرت داری یا بهت ضرر زده یا میزنه و همچنین دوست داشتن.
عواطف مثل آبن اگر تو مسیر درست باشن جنگل و روستا هارو میسازه زندگی رو اما اگر تو مسیر اشتباه باشه سیل یا خشکسالی و مرگو نمیشه این احساسات رو ندیده گرفت و گفت اشتباهه عشق تنفر خشم همه نیازه اما تو مسیر درست نباید عاشق دشمن شد یا از دوست یا کسی که بهمون ضرری نمیرسونه متنفر
به نظر من اشتباه محضه عاشق کسی بشی که هیچ حسی بهت نداره
اما خوب دل کلا زبون نفهمه
من منطقو به عشق ترجیح میدم????چون اگه با عقلت تصميم بگیری پشیمون نمیشی
عشق میتونه کم کم به وجود بیاد ویهویی به نفرت تبدیل بشه
عشق باید از روز اول باشه بقول شاعر زندگی بدون عشق دشواره
نقطه مقابل عشق نفرت نیست بی تفاوتی هست
از نظر من گاهی باید به احساس توجه کرد مخصوصا اگه اون حس حالت روحی داشته باشه...اما اولویت با ذهن و منطق هست.
قلب آدماهمیشه پاک نیس بعضی وقتا آدما خودشون قلبشونو تیره کثیف میکنن که دیگه هیچ پاکی رو نمیبینن یانمیفهمن
خیلی سخته که یه احساسی به یه نفر داشته باشی ولی به هزار و یه علت نتونی با خیال راحت نگاش کنی، کنارش باشی، باهاش حرف بزنی سخته
چرا عاشقانه شد اچتباه داریم میزنیم برگردین ازاول
وقت هایی که آدم شاید عصبانی باشه شاید همین طوری یه تصمیمی بگیرد که نادرست باشه
خیلی سخته عاشق کسی باشی ولی بدونی مال تو نیست
واااای من انقدر حرف دارم نمیدونم از کجا بگم... چجوری بگم....
از هر جا که دلت می خواد
وقتی عاشق بشی و به عشقتم ابراز کنی و اونم جواب مثبت بده و بعد یه مدت بدون هیچ گونه حرفی یا حتی خدافظی بزاره بره طوری که دیگه اصلا خبری ازش نشه این سخت تره
کلا ابراز احساسات کردن سخته چه برسه اقرار به عشق به خصوص واسه دخترا حداقل من اینجوریم
سلام به دوستان روز
گیر نماز و روزهاتون درگاه حق تعالی قرار گرفته باشه
ابراز احساسات آنچنانم سخت نیست مگه همیشه این کار باید از جانب مرد باشه اینکه یهو بزاره بره بدون هیچ مشکلی یا حرفی بده
به تمام دوستان سه تا کتاب در ضمینه شناخت درست عواطف و عشق پیشنهاد میکنم که میتونن دید بسیار بازتر و بهتر و درست تری برای شروع یک رابطه و یا ادامه رابطه بهشون بدن؛
۱.سواد عاطفی و عشق(دکتر کلود استاینر ترجمه حمیدرضا بلوچ انتشارات شباهنگ)
۳.آدمهای سمّی(لیلیان گلاس، انتشارات درسا)
شماره ۲ رو به دلیل کمبود کارکتر اینجا مینویسم
۲.درباره عشق(اریک فروم)
این کتابها بسیار بسیار خوب و مفید هستند و اگر کمی با زیرکی و هوش با مطالبش برخورد کنیم تاثیر و تغییر بزرگی رو برامون به جا میگذارند
همین حس عشق من به طرفم ، باعث شده ک خودم رو بهتر کنم تا بیشتر به چشمش بیام.
اگر عشق دو طرفه باشه و دوست داشته باشه نیازی به این کارا نیست
یک بار ازش بپرس که دوست داره یا نه
دوستان بحث رو به بیراهه های عجیب و غریب نبرید لطفا!!!
شاید تنها چیزی که تو زندگی باید یاد بگیریم همینه، صبر کردن...
عشق...
اگه بخواد بیاد
خودش میاد
دعا و راه و جنب و جوش هم نمیخواد
فقط منطقی فکر کردن میخواد
عشق مثل خاروندن جای زخم میمونه همونقدر لذتبخش . همونقدر دردناک
شاید هم مثل خاروندن جای کش جوراب????
به نظر من عشق یک حالت و رفتار هیجانی هست
بزرگترین احساسی که در درون انسان وجود داره عشقه...که اصلا قابل پیشگیری نیست و هیچ کاری نمیشه براش کرد .....
که اگر این احساس درون انسان پرورش پیدا بکنه .....باعث فلج شدن تمام اعضای دیگه می شه.....
اونوقته که تموم حالت های دیگر بشر به نابودی می رن ...حس تنفر ...حس غم ..حس عصبانیت ....حتا حس شادی ....
فک کنم بد شکستی خوردی که اینطور میخوای شاعرانه جلوش بدی...ولی حالا که همه شما فیلسوف شدین بد نیس بدونین این حالت های احساسی از عشق گرفته تا درد همش تحت تاثیر هورمون های بدنه...پس زیاد خودتونو درگیر نکنین
شکست همه جا هست وفکر نکنم جایی شکست جلوی پیشرفت کسی رو گرفته باشه برعکس شکست شروع پیشرفته ...
شاعرانه هم حرف نمی زنیم هرکس داره تجربیاتش رو بیان می کنه
سلام همه از عشق میگن. بنظرمن عاقلانه انتخاب کن عاشقانه زندگی کن
عقل بهترین ابزار واسه کنترل احساسات. حتی میتونی تعیین کنی درست عاشق بشی نه با یه نگاه دل ببازی تهش به بن بست بخوری
سلام ن همیشه اینطور که میگین نیست، تا یه جایی میشه، خیلی وقتا میشه که آدم یهو بخودش میاد، میبینه عاشق شده و دچار یک آدم دیگه شده
اونم یه پسره خب
اسیره هورموناشه
تو هم نباشی میتونه صبح
با پورنو پاشه
#zedbazi
به نظر من بعضی وقتا بهتره که به خودمون فکر کنیم تا اینکه همش تو فکر خوبی کردن به دیگران باشیم به قول یه دوست اگه قرار باشه همش به فکر دیگران باشیم کی وقت میشه که به داد دل خودمون برسیم.
این سوال چه زمانی عوض میشه؟!!هربار میام این سوال هست!
ولی صبر کردن به جه قیمتی ؟؟و اینکه صبوری چه بلایی سرت میاره هممهمه
به قیمت بزرگ شدن! اگه یه کم از عجول بودن و سریع به احساسات پاسخ دادن دست برداریم بلایی سرمون نمیاد، وقتایی که عقلمون میگه باید اوضاع و عوض کنیم و تواناییش رو هم داریم نباید دست رو دست بزاریم، شاید منظورتون این صبره که فرقی با حماقت نداره
ممنونم دوست عزیز
خواهش میکنم عزیزم
سلام عزیزم
میشه بگی چرا
برای اینکه ان قد سلام تو سلام میشه، یکی مثه من که تازه وارد گروه شده اصلا نمی فهمه بحث چی بوده و ...
آهابله خومنم امروزنصب کردم بایدسلام نکنم واردمیشم
سلام رو میشه یک کلمه گفت قبل از حرفی که می خواین بگین. برای محیط شلوغی مثه اینجا هر کی بخواد یه کامنت برای سلام بذاره و ده نفر هم بخوان جواب بدن، دیگه حساب کنید چه شود...!
من حساب بلدنیستم یادم میدی
حالا موضوع در مورد چی هست؟ در میشه در مورد شخصیت مهرطلب بحث کرد؟
فکر کردم ازم ناراحت شدی!
افراد مهر طلب افرادی هستن که به خاطر محبت دیگران از خودشون، خواسته هاشون می گذرن، تایید دیگران براشون خیلی مهم هست. و بهترین تعریف اینه که خودشونو فدای دیگران می کنن.
شما چقدر این طوری هستین ؟ اصلا این ویژگی رو تو خودتون و انسان های اطراف تون می بینید؟
نه عزیزی من اونقدربدبختی وگرفتاری دارم ازهیچ چیزی ناراحت نمیشم ناراحت میشم هاولی جمام شدم
من تاییددیگران مهم نیست برام ولی من ازخواستم ازهمه چیزم میگذرم که طرف هرکی باشه راضی باشه خوش باشه واسه خودش من خودموفداکردم واسه همه خانواده وغیره ولی هیچ کسی نیست بپرسه درددلت چیه اصلاحالت خوبه حالت بده
هیچ همه به فکرخودشونن
تایید دیگران باز کردنش مفصله. بگذریم. ولی همون جمله آخرت، دقیقا معنی مهر طلب بودن رو می ده. من تازگی ها با این ویژگی آشنا شدم. یه جا خوندم مشکل روانیه! بهش فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که همه ی ماها حداقل 30 % مهرطلب هستیم. و البته خود من
نمیدونم ازخودت درآوردی عزیزدل ازکجا خوندی بگومنم برم
سلام گلم
خوبید شما الان باید چیکار کنیم دقیقا
توی گوگل سرچ کن سحر جان. نصف از خودم بود و نصف از جستجو در اینترنت.
سلام خونسردی خودتوحفظ کن
نمیدونم من دوس دارم سوال کنی من جواب بدم
برعکس. تو سوال کن من جواب بدم. برای یه بارم که شده بذار یکی جوابگوی تو باشه.
الان یه سوالی ازت میکنم همین جوری هی بخندی هاقبوله
سوال باید مربوط به چه موضوعی باشه من تازع عصو شدم
مهران مدیری بازی در نیاریا! سوال درست بپرس، ببینم چی جواب می دم!
علم بهتره یاثروت????
سوال هایی که ذهن تونو مشغول کرده، مشکلات و... رو مطرح کنید. ترس ها، احساس ها و ...
یه چی سحر؟ تو اصلا ته ذهن خودت، به خودت فکر هم نمی کنی سحر. که دیگران بهت فکر کنن. یه سوال از تو وجود خودت بپرس. در مورد افکار خودت. در مورد آدم های اطراف خودت.
چی ناراحتت می کنه؟ چی میشه که فکر می کنی دیگران به فکرت نیستن؟
حضار محترم، الان شما از لحن من نسبت به سحر، چی برداشت کردین؟ لحنم چجوریه به نظرتان؟ خواهش می کنم جواب بدین
من برام مهم نیستن باشن یانباشن درکل گفتم م ز مگه من برادیگران هازندگی میکنم
من اگه کاریم براهمون دیگران کردم یااوجوگفتم منظوری نداشتم
خدای کوروش بزرگ رودارم ویه عشق بسمه دیگران براچمه که بهشون فکرکنم
میگم راه حلتون برای اینکه هم کلاسیای دانشگاهم از اینکه پسرای کلاسمون ازم سوال درسی بیخود میپرسن عصبی میشم
هزارلایک داره ای لحن تومنوکشته
مثلا میگن فلان درسو چطور بخونیم آیا ارتباط فلان کتاب با اون یکی چیه همش میگن جزوه میخونی یا کتاب چیکار میکنی واسه خوندن نمیدومم راهنماییمون کن من در حدی عصبی میشم که واقعا حتی تحمل پاسخگویی بهشون رو ندارم
مثلا اومده ۱۰۰ تا عکس سوال و جواب فرستاده میگم بابا اینا برای استاد ما نیست نمیخاد بخونی میاد میگه یعنی جواب سوالا تو کتاب نیست تو ویس نیست اخه من اینو کجای دلم بزارن انقد عصبی شدم گفتم فردا جوابت میدم خو اخه چرا اینا اینطورین
یعنی از آدم های اطرافت هیچ انتظاری نداری ؟
یا ازشون قطع امید کردی؟
نمیدونم چی بگم عصبی شدن نداره گلم سربه سرت میزارن دیگه پسرن دیگه ازاین بیشتربایدازشون انتظارنداشته باشی
نه جدی میپرسنا بخدا حس میکنم خنگ هستن یعنی سوالاتی میپرسن از بچه دوسالع بپرسی میفهمن
اسمتوبگوعزیزم م ز که راحت نیستم صدات کنم مگه من امیدم به اطرافیان بایدباشه چه حرفا
شاید برای اینکه بهشون رو دادی، جواب ابلهان خاموشی ست... هرجا حرف بی خود زدن سکوت کن و جواب نده، هرجا حرف درست زدن جواب بده
در کل اگر ارزش ندارن، کم محلی... با دیوار یکی فرضشون کن
میدونم چی میگی م ز جوابشوبده دیگه
قربانت!
بگو میم، من دوست ندارم تو محیط مجازی کسی چیزی ازم بدونه. حتی اسمم. با اینکه اگه بگم، هزار نفر مثل من هستن و شناخته نمی شم. نمی دونم چرا.
چرا فقط میان سراغ تو؟
براماکه عزیزی ماکه احترام میزاریم
ولابخداغیرتی شدم میگم بیام دانشگاه عکس بده جنازه تحویل بگیرخواهر
سحر، تو چقدر خودتو دوست داری؟
تو چقدر خودتو دوست داری فرزانه؟ چند درصد؟
ازاوحرفازدی بازهاآره که خودمودوس دارم
بایدخودمودوس داشته باشم تاتوام دوس داشته باشم
ببخش خیال کردم چون اوجوبه فرزانه گفتم اوجوگفتی الان بهت میگم
من عشقموازخودمم بیشتردوس دارم خییییییییییییییییییییییییییییییییییلی زیاد
نه. به فرزانه ربطی نداشت. سوال خود خودم بود. همینطوری پرسیدم
آره. دیدم جوابتو. چقدر خوب. اونم همینقدر تو رو دوست داره؟
زیاداصلاجونش به جون من بستس خیلی وابستمه اگه خداجونم کمکمون کنه واسه عیدازدواج کردیم
مبارک باشه. خیلی هم عالی
میم یه چیزی بهت بگم نگولوس یاهرچی بخداهمه کسمه
قربونت برم
اگه گفتی من چندسالمه؟
راست می گی؟ کنجکاو شدم! عشقت چند سالشه؟ چقدر وقته همدیگه رو دوست دارین؟ از کی همدیگه رو می شناسین؟ کلا بگو
تو حدس بزن. بعد بهت میگم.
کلا سحر اگه میشه بگو راجع به من چی فکر کردی؟ من به نظرت چه جور آدمی اومدم؟هرچی می دونی بگو
بخدا
عشقم 31سالشه من 30
8ساله باهم دوستیم وعقدایران باستان روخوندیم بجای صیغه
اگه خداکمک کنه عیدامسال ازدواج میکنیم بااوهمه مخالفت ومشکل ها
مگه دینت چیه؟ عقد ایران باستان چی هست؟ به خاطر مخالفت ها انقدر طول کشیده؟
نمیدونم خانمی یاآقا ولی احساس میکنم خانم باشی حدود25سالته یکم بداخلاق وجدی بعداحساس میکنم ازیه چیزی ناراحت هستین مخوای همه رودعواکنی
ولی منودعوانمیکنی
خدانکنه احساس میکنم مشکلی داری نمیتونی بگی
ولی آرزومن براشمابهترین هاست
عشقم به دین زرتشت اعتقادداره واقعامیگم
آره مخالفت وغیره ولی همین بهترواقعاهیچ شکی ندارم که این مردزندگیمه وبهترینه بخدانباشه نیستم
آفرین. فکر کنم درست گفتی در موردم. ممنون.
27 سالمه. خانمم.
تو از روی قیافه بهت میگن چند سالته؟
من میگن 20-21
فکر کنم اینجا شده گروه خانم سحر و م ز
زنده باشی عزیزم میگن 20
خوب شماهم حرف بزنین تابشه گروه شما
آها. تا آخر موضوع رو گرفتم...
زرتشتی های اصیل آدم های درستی هستن. به درستی و درستکاری معروفن. البته اگه زرتشتی اصیل و واقعی باشه که تشخیصش با خودته.
من تا حدودی باهاشون در ارتباط بودم.
تشخیص درسته عالیه بهترینه برام خودشوتوای 8سال بهم ثابت کرده
یه چیزی میگم ناراحت نشی کاش همه مردهامثل عشقم ایجووفادارباشن به خانم هاشون
فقط مشکل تغییر دین تو هست. آره؟
نه عزیزم من هرچی اون باشه هستم میدونی چیه یه چیزجالب هرکسی عکسمونومیبینه یادوستای که تازه باهاشون دوست
شدم گوشیمومیبینن میگن داداشته یاپسرعموته میگم نبخدا عشقمه عشق تعجب میکنن میگن ازبس عاشق هم هستین شبیه هم شدین
من میگم آدم دین نداشته باشه فقط به یه چیزی معتقدباشه دین بهانس انسانیت مهمه
هممونوخدادرست کرده ای نظرمنه
آره. می دونم چی می گی. خوشبخت بشین.
فدات من کسی نیستم بگم ازای دین خوشم میادازاودین خوشم نمیادولامن موقعی که دس به دعامیشم ازهمه دین ومدهب هاکمک مخوام
همچنین مرسی گلم
میگم این میگه مثلا ۹۰ درصد ذهنت اوکیه یا ۳۰ درصد احساساتته توی همین برنامه اینار واقعیته ? یعنی درسته و اون از کجا میفهمه ما چطور هستیم هروز
زنده باشی
بفرمایید
خواستم بپرسم ..ایا در علم روانشناسی چیزی با اصطلاح پاک کردن حافظه وجود داره ؟؟؟
اینم از ملت همیشه در صحنه ایران!!
فضایی گذاشتن براتون راجب موضوع هفته صحبت کنین با هم اونوقت اومدین مخ میزنین؟
بابا دمتون گرم بخدا
من همیشه تلاش میکنم موقع تصمیم گیری از ۱۰۰ درصد مغزم استفاده کنم اما فقط ۲۰ درصد قلبم رو دخالت بدم
بنظرتون بهترین راهکار برای انجام دادن کاری براتون سخته چیه؟
تلاش کردن و امید داشتن به نظر من وقتی که به هدفت فکر کنی هدف به سمتت میاد
بچه ها تا حالا شد یک چیز خیلی غیر ممکن ممکن بشه
سلام باید تو قسمت پشتیبانی درخواست بدی
اره شده هیچ چیز توی این دنیا غیر ممکن نیست
ولی نمی دونم چرا احساس میکنم بهش نمی رسم
اوم شاید تلاشتو نکردی
میدونی چیه من یه جایی خوندم که بعضی اوقات مافکر میکنیم کاری که انجام میدیم یا اون چیزی که میخوایم به نفعمونه وتمام سعی و تلاشمون میکنیم ولی به هیچ جایی نمیرسیم دلیلش این نیست که ما زحمتشو رو نکشیدم باید اونو به عنوان تقدیر الهی ببینیم چون خدا میدونه چی به نفعمونه
تمام وقتتوگذاشتی یعنی چی شایدخودت فکرکنی تمام وقتتوگذاشتی ولی یه جاهای کوتاهی کردی
چی نه باای نه گفتناخودتوقانع میکنی
البته اینم هست توی این دوره زمونه هرچی حرکت کنی بازم رو پله اولی
البته به نظر من هرشکست مقدمی برای پیروزی
قبول دارم....خیلی زیاد
کاربران از همه چی صحبت میکنند الّا بحث مورد نظر هفته! دوستان قرار بحث جدی بشه راجع به تیترهایی که تعیین میشه نه اینکه خاله خانباجی بازی کوچه و خیابون رو هم بکشونیم اینجا و مشتی حرفهای پوچ و بی ارزش بگیم!
لطفا کمی جدی باشیم، اگر قرار به شناخت بیشتر خودمون دست پیدا کنیم و در جهت اصلاح دیدگاهها و رفتارهامون باشیم تنها راه جدی برخورد کردن با این مسائل و نگاه دقیق داشتن نسبت به هر موضوعی که مطرح میشه از طرف سایت!
حضرت استاد ببخشید هرکدوم از ما مشکل خاصی داره چا اشکال داره بتونیم از تجربیات هم استفاده کنیم
هیچ اشکالی وجود نداره که درباره مشکلاتش با دیگری صحبت کنه منتها وقتی یه موضوع مشخصی مورد بحث هست و یک چهارچوب براش تعیین شده برای اینکه به یک دیدگاه بهتر برسیم بهتره از حواشی و مسائل غیر مرتبط خودداری کنیم وگرنه موضاعات زیادی برای بحث هست و اصولا چون انسان هستیم همواره ریشه روانی
داره تمام کارها و رفتارهامون! اما یادمون باشه تمام مشکلات کوچک یا بزرگ از یک یا چند ویژگی روانی سرچشمه میگیرند که بر اون خصوصیت برما پوشیده است تا زمانی که درست و عمیق به دنبال ریشه های اون مشکل نباشیم.در ضمن شما یه نگاهی به کلیت حرفهای مطرح شده صفحه بندازین متوجه عرض بنده میشین.
در ضمن یادمون نره اینجا بستر پیام رسان اجتماعی نیست! قرار بر اینِ که یک جهت و هدفی داشته باشیم از حضور در اینجا برای شناخت بیشتر و بهبود برخی از اشکالات رفتاریمون که اونم با این نوع برخورد برخی از کاربران محقق نمیشه واتفاقی میافته که برای تلگرام افتاد و برای خیلی فضاهای دیگرمجازی
سلام بر شما
همه دوستان اگر میتونن در همه آزمونها مرحله ای سایت شرکت کنند،مجموع هزینه هاش چیزس کمتر از ۱۰هزار تومان اما اطلاعات مفید و ارزشمندی رو در اختیارتون میگذاره و میتونین در هر هفته با توجه به موضوع هفته راجع به بخشیشون باهم گفتگو کنیم!
البته آزمونهای رایگانش بسیار بسیار خوب و استاندارد هست و موضوعات خوبی برای بحث کردن در اختیارمون میگذاره که اینجا با هم نظراتمون رو به اشتراک میتونیم بگذاریم
یکی از مشکلات بزرگ من اینه که ترس از دست دادن حمایت کسی مانع از گرفتن تصمیم های مهم برام شده
یعنی زمانی که به هر علتی تحت حمایت کسی هستید ترس از دست دادن اون حمایت رو دارید و همه چیز رو بر اساس این ترس از دست دادن جلو میبرید؟
مثلا فرصت های طلایی در زندگی ام بوده ولی موقع انتخاب دو راه داشتم یا اون فرصت و موقعیت یا حمایت کسی که بهش وابسته ام
سلام به نظر من اگه از طرف دیگه به این قضیه نگاه کنیم و بی تفاوت به احساسات تصمیم گیری کنیم و هیچ احساسی نداشته باشیم ممکن دچار مشکل بشیم
بله متوجه شدم،حالا الان احساس پشیمانی دارید از این مساله؟یا فکر میکنید که گاهی اون ترس از تنها موندن تو مسیر بهتون کمک کرده؟
من خودم همیشه بدون توجه به احساسات خودم و دیگران تصمیم گیری کردم فقط و فقط بر اساس عقل و منطق ولی با این حال دچار مشکل توی بعضی از تصمیم گیری ها چون به احساسات خودم و یا شاید دیگران آسیب رسیده
دقیق منظورتون رو توضیح بدید کمی مبهمِ
به نظر من دخیل کردن احساسات توی تصمیم گرفتن احتمال درست بودن تصمیم رو 50 50 میکنه.در حالی که استفاده از منطق احتمال درست بودن رو افزایش میده.آدم باید با منطق انتخاب کنه و تصمیم بگیره و برای اجرا کردنش از احساسات کمک بگیره، که باعث افزایش انگیزه میشه.
یعنی شما بدون توجه به احساسات دیگران و خودتان تصمیمی بگیرید و فقط براساس عقل و منطق باشه حتی اگر همه جوانب منطقی رو در نظر بگیرید ممکن که احساسات هر کسی آسیب ببینه
اره درست می فرمایید اما احساسات باید حداقل در 10 درصد تصمیم گیری ها دخیل باشه
ولی اگه منطقی تصمیم نگیریم، احساسات پیشروی میکنن و شاید ضربه ای که بخوریم دو برابر ضربه اولیه باشه!
بستگی به اون شرایط داره به نظرم! آیا میشه همواره صرف در نظر گرفتن دیگران از تصمیمی منصرف شد؟یا تصمیمی نگرفت برای آسیب نزدن به کسی؟و یه سوال مهمتر چطور به سلامت و صحت احساساتمون و احساسات دیگری مطمئن باشیم تا بتونیم تصمیمی درست بگیریم؟
از نظر من منطق یعنی در نظر گرفتن همه جنبه ها و در نهایت انتخاب درست!احساسات هم یکی از جنبه ها هستن که ممکنه بهشون آسیب وارد شه و منطق باید این رو هم در نظر بگیره! تصمیم منطقی تصمیمیه که کمترین آسیب رو به شخص و اطرافیان وارد میکنه و اگه کمی آسیب داشت برای جلوگیری از ضرر بیشتره.
بنده یه سوالی از خودم همواره میپرسم؛ چقدر مرز بین منطق و احساس برامون روشنِ؟ گاهی غلیان احساسات و هیجانات خیلی در نظرمون منطقی جلوه میکنن اینطور نیست؟
به نظرم باید به میزان اهمیت هر گزینه اولویت بندی کرد .
والبته منشا اهمیت هم در هر شخصی متفاوته
آدمایی که از خودشون شناخت دارن، ته دلشون میدونن دارن چیکار میکنن! ته دلشون میدونن دارن پا میزارن رو منطقشون! و احساساتشون منطقی نیست.
دقیقا بستگی به شرایط داره من تو اون شرایط باید برای دیگران تصمیم می گرفتم پس باید احساسات آون ها رو هم در نظر می گرفتم و همچنین عقل خودم هم به کار می گرفتم ولی چون تماما از عقل و منطق استفاده کردم و به احساسات آون ها اعتنا نکردم الان آنها دچار مشکلاتی شدن
میشه شرایطو یکم بیشتر توضیح بدی؟اگه اشکالی نداره...
بله موافقم با شما. ولی این شناخت خیلی سخت به دست میاد،الان بحث سر همینِ که چه کنیم برای تشخیص هیجانات و شناخت و کنترل احساسات از جمله خشم و شادی و ترس و...
خب خیلی از آدم های زمین فکر می کنند هر چی می گن درست هست و هیچ کس غیر آنها درست نمی گه و فکر می کنند که احساساتشان کاملا منطقی هست
خیلی کار سختیه واقعا! و این شناخت تو شرایط خاصی به دست میاد.شخصیت آدما تحت تاثیر دو عامل شکل میگیره: طبیعت و تربیت. ما باید عوامل تاثیر گزار رو تو این دو حوزه بررسی کنیم.
دقیقا حرفتون درسته و اتفاقا تمام مشکلات در روابط انسانها از همین نادانی سرچشمه میگیره! این فکر رو همه داریم ولی چطور باید منصفانه با خودمون و اطرافمون برخورد کنیم؟تو تصمیمهامون تو روابط بین انسانها تو شناخت خود و جامعه
چراپشیمان که میشم ولی کاری از دستم برنمیاد
درود بر شما،همین درسته بررسی بسترهای رشدمون و شناخت درست فاکتورهای تربیتی و رشد
هیچ آدمی نمیتونه 100 درصد درست بگه! کسی که فکر میکنه تصمیماتش همیشه درستن.بزرگترین اشتباهو میکنه.و دچار تعصبی میشه که مانع درست دیدن و پیدا کردن راه درست میشه!
کار که حتما ازتون برمیاد ولی احتمالا اراده تغییر و اصلاح رو باید تقویت کنید و جدی به دنبال استقلال شخصیت باشید
به نظر من باید دست از لجبازی برداریم و بعضی اوقات قبول کنیم که حرف ما درست نیست و اگر قانع شدیم سعی نکنیم حرفی که از جانب ما غلط هست و این خودمان هم می دونیم به دیگران غالب کنیم و خودمان از دیگران برتر ندونیم شاید دیگران برخلاف ظاهرشان خیلی چیزها بدونن
این مرحله اوله! باید ببینیم شخصیتمون از چی تشکیل شده.وقتی که به دنیا میایم، شخصیت ما تحت تاثیر ژن هاست.مثبت و منفی شخصیت پدر و مادرمون.اما بعد تحت تاثیر محیط قرار میگیریم، مدرسه، دوست، آشنا و ... تو کندوکاو تو شخصیت اطرافیان میتونیم خودمون رو هم بشناسیم.
شاید یک راه حل خیلی ساده و موقت همین باشه،اما آیا دوام همیشگی داره؟اونقدر ریشه ای هست که واقعا بخشی از نقطه ضعف مون رو اصلاح بکنه یا نه در شرایط موقت به کارمون میاد
در رابطه با صحبت درستتون یه جمله هست که خیلی به ابن جمله اعتقاد دارم :هرکس که فکر می کنه هیچ کس به جز خودش هیچ نمی فهمم و فقط خودش دانای عالم خودش از همه نادان تر هست
در صورتی که قبول کنیم اره ولی مشکل این جاست که هیچ کس به عقلش نه نمی گه و فکر می کنه کار خودش درسته از جمله خود من و شاید خیلی دیگر از افراد
واقعا عالیه. این بزرگترین گام واسه پیشرفته! اینکه رو خودت و افکارت تعصب نداشته باشی.نظرا رو گوش بدی و اگه حس کردی که اونا درست میگن.ضمن تصدیق کردنشون، خودت رو هم تغییر بدی!ولی متاسفانه کسایی هم هستن که ممکنه در هر مرحله ایست کنن.
همین الان نادیا یه بحث خیلی جالب رو مطرح کرد، ترس از دست دادن حمایت یا به نوعی ترس از دست دادن تایید دیگری،راجع به احساس ترس و انواعش گپ بزنیم.نظرتون رو اعلام کنید
یکی از دوستام، یه حرفی زد مرتبط با این موضوع و ممکنه درست باشه، میگفت احساسات ما برای اطرافیان ممکنه از دو چیز نشات بگیرن، عشق و یا ترس.شاید اگه عمیق تر نگاه کنیم واقعا همین باشه.
فقط این دو تا نیست حداقل متخصصان تحلیل رفتار ویژگیهای دیگه ای رو هم مطرح میکنند
ولی ریشه همشون همین بود.حداقل تو ارتباط من با اطرافیان و زمانی این ارتباطات پیچیده شدن که عشق و ترس با هم توی ارو ارتباط بودن.
میخوام باهاتون مخالفت کنم و عرض کنم خیر،شما خشم که مهمترین عامل پیشران ما یه به عباراتی موتور محرک ما در زندگی هست رو در نظر نمیگیرین؟
ترسی که داشتم، باعث میشد نتونم خوب ارتباط بگیرم با شخص موردنظر و گاهی اون ترس اونقدر بالا میگرفت که با خشم پنهانش میکردم.ریشه خشم هم ترسه به نظر من.
اگر ما بخواهیم که بر اساس حمایت دیگران تصمیم بگیریم و احساس خودمان رو تشخیص بدیم باید اول ببینیم که چه حسی از آون فرد داریم
مثلا وقتی از یک فردی احساس اطمینان داشته باشم پس از حمایتش نا امید نمی شم
درسته.ولی خیلی محدودن کسایی که از حمایتشون مطمئن باشیم و گاهی وقتا ما به احساس خودمون هم مطمئن نیستیم چه برسه به طرف مقابل.
این حس اعتماد از کجا میاد؟چجوری مثلا به یکی اعتماد میکنید به دیگری نه! البته من در مرحله اول منظورمه نه با گذشت زمان
با کار هایی که انجام دادن با شناختی که از آنها داریم با احساسی که نسبت به آنها داریم با توجه به رفتاری که دارند
البته من هم معتقدم فقط ترس و عشق منشا نیست ولی شاید با بررسی به نتیجه های بهتری هم برسیم
به بعضی آدما نمیشه اعتماد نکرد! مگه اینکه خلافش ثابت بشه!!!! عمدتا خانواده مرکزی و خانواده شامل اقوام، کسایی هستن که میتونین بهشون اعتماد کنین مگه اینکه از شخص چیزی ببینین که مانع اعتماد بشه.اما در رابطه با دوستان باید بگم که از شخص شناخت پیدا کنین و با چیزهای کوچیک امتحانش کنین.
البته نکته لازم به ذکر اینه که هیچ وقت نباید به هرکس اعتماد 100 درصد داشت.چون هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست.آدما مدام در حال تغییرند شناخت 100 درصد از طرف مقابل هیچ وقت امکان پذیر نیست.
پس اعتماد در طول زمان منظورتون بود
خب چه چیز دیگه ای محرک رفتارهای ما میتونه باشه
حرفم رو نتونستم درست بگم، خود اعتماد چطوری حاصل میشه؟چه چیزی باعث ایجاد اعتماد میشه؟
من همیشه توی اوج این احساساتم تصمیم میگیرم و اغلب پشیمون میشم از تصمیماتم خیلی زود
این همیشه میتونه یه جایی قطع بشه نه؟
آره دلم میخواد باید قطع بشه
خب چطور میشه قدرت هیجانات و احساسات هیجانی رو کاهش داد؟تا حالا به این فکر کردین؟یا همیشه در حالت تصمیم و پشیمانی هستین؟
فعلا تو بحران روحی هستم اول باید دوباره خودمو پیدا کنم ؛ بعد رو خودم کار کنم
میدونم خیلی جاها ضعف دارم
خب وقتی جای برای تخلیه هیجاناتمون داشته باشیم و البته در آون شرایط تصمیم گیری جوگیر نشیم بعد از احساسی فکر کردن نقاط عقلانی و منطقی آون موقعیت رو در نظر بگیریم در واقع شاید شاید راهی باشه که بتونم هیجانات رو کاهش داد
البته خودم هنوز این حرفهایی که زدم رو تجربه نکردم و فقط بر اساس مشاهداتم گفتم
نگران نباشید اولا همه ما انسانها دچار اختلالاتی در رفتار و روانمون هستیم! ثانیا با کمی پیگیری و مداومت هر بحرانی رو میتونید به سلامت پشت سر بگذارید.
هیچ راهیی جز مطالعه طولانی روی خودمون ویژگیهامون و رنج بردن برای تغییر وجود نداره،هیچ میانبری وجود نداره!
احساسات درتصمیم گیریهاموثرهستندصددرصد
بله ولی چه تاثیری؟! در ضمن هر احساسی ویژگی خاص خودش رو داره و طبعا اثر خاص خودش رو میگذاره
اعتماد یه بخشیش حسیه، از قلب نشات میگیره و بخش دیگه از شناخت.
انشالله تجربه میکنی ولی تجربه های خوب با آثار مثبت و تجربه های مفیدت رو در اختیار بقیه آدمهای زندگیت قرار میدی،خوبه که از الان شروع به شناخت و شرکت در چالشهای فکری کردی!عالیه
پس بازم سروکارمون به احساسات افتاد! و صد البته هیجانات
بله! نمیشه حذفش کرد.باید همیشه در نظرش گرفت...
این قدر بچه نیستم که اینجوری باهم صحبت می کنی
یک سوال داشتم میخواستم ببینم کسی میتونه کمکم کنه؟؟؟
من با یه دختری دو سه ماه پیش آشنا شدم و بهش دل بستم و با هم خوب بودیم...ولی این دختر نتونست نفر قبلی که تو زندگیش بود رو فراموش کنه...به همین دلیل ترکم کرد..رابطمون خوب بود خوش بودیم شاد بودیم ولی به خاطر اون شخص ضربه ی بدی خوردم و داغونم چیکار میتونم بکنم؟
بهتون گفته بود که کسی قبلا تو زندگیش بوده و نتونسته فراموشش کنه؟
بعد تو هم باهاش دوست شدی چه جالب!
نمی خواستی قبل وارد شدن به یک آشنایی ساده مطمئن بشی که اونو فراموش کرده؟!!
وقتی مردی کی چیکارت داره حداقل خودت دیگه معافی از حرف این و اون....
پس با این حساب مقصر حال امروزتون خود شمایید... :(
تجربه های زیادی بوده ولی یادم نمیاد اما بیشتر مواقع وقتی از یک چیزی میترسم عقب میکشم خودم با ترسم رو به رو نمیشم
سلام من معلوم خیلی دوستدارم تو زندگیم وکارایی که انجام میدم زود به نتیجه برسم
دقیقا همینطور هست
بهم گفت فراموشش کرده گفت تموم شده بر نمیگرده..
منم گفتم اشکال نداره کمکت میکنم و با هم زندگیو ادامه میدیم ولی تنهام گذاشت
منم همین اشتباهو قبلا داشتم.ولی آدم باید به این فکر کنه که همیشه احتمال برگشتن اون شخص خاص هست.
و اگه اون شخص برگرده طرف مقابل صرف از اینکه تو براش چه کارایی کردی، اول اونو انتخاب میکنه.
چیکار کردین؟؟؟
چیکار میتونم بکنم؟؟؟
من خیلی بهش علاقه داشتم
خیلی خوب
همه کاری براش کردم خیلی جاها از خودم گذشتم تا ناراحتش نکنم ولی...
خب معلومه ما فقط توی حرفهایمان می گیم که فراموش کردیم ولی وقتی اسمش بیاد سریع یادمان می افته مخصوصا توی اینجور موارد و سریع شروع می کنیم به مقایسه کردن
الان واقعا موقعیت خوبی ندارم
گیجم
داغونم
و اینکه انقد مشغله ی دانشگاه زیاده که وقت نمیکنم...
ولی همش فکر و ذهنم در گیر اونه
یجورایی مختل شده کار کردن و درس خوندم
نمیدونم بگم خوشبختانه یا متاسفانه ولی اون زمانی رفت که من مشکلاتی فراتر از روابط خودم داشتم پس خیلی نتونستم خودم رو درگیر کنم. اما شما اگه واقعا عاشق اون شخص هستین، باید رهاش کنین و خوشبختی شو آرزو کنین حتی اگه در کنار شما نباشه.به خودتون فرصت بدین.زمان بهترین مرهمه.
نمیتونم از فکرش در بیام
نمیدونم درسته گفتن این حرف یا نه ولی من به شدت احساسیم.
این اتفاق خیلی ضربه بدی زده بهم...
شاید شبیه فیلما باشه ولی شده چند ساعت زل زدم به یه دیوار و فکر کردم بهش ولی فایده نداشته
بنظرم اول به هدف هایی که داری فکر کن بزار اونا آرومت کنند نه کسی که بی دلیل گذاشت و رفت
کسایی که برات ارزش قائل نبودند و قدر کارایی که براشون کردی رو ندونستن پس تو چرا باید براشون ارزش قائل باشی
چون دوسش داشتم چون بخشی از زندگیم بوده چون صبح با صبح بخیرش پا میشدم و شب با شب بخیرش میخوابیدم چون شده بود همه چیزم
به خودت زمان بده.این طبیعیه که تو این حالت باشی.خب؟ کسی که دوستش داشتی و آینده رو باهاش دیدی رفته و این واقعیته! واقعیتی تلخ که الان طبیعیه تو گیج، داغون و ... باشی.اما این انتخاب توئه! که تو دل این واقعیت غرق شی یا خودتو نجات بدی.
درسته تنها گذر زمان می تونه زخم های گذشته رو خوب کنه ولی نمی تونه اونا رو مثل روز اولشون کنه
چیکار کنم وقتی همه چیز رو باهاش تجربه کردم؟؟
چیکار کنم وقتی لحظه لحظمک باهاش بودم؟؟؟
اره یه ذره شعاری شد خخخخ
من درک میکنم هرچی میگی ولی چاره چیه این سرنوشت توبوده دیگه توفکربری خودتوداغون میکنی
به نظر من فرصت اینو داشتی که کاری کنی که بتونه عاشقت بشه اگه نتونستی و اون باز هم به عشق قبلیش برگشت ضعف خودته و یا اینکه اصن طرفتو نشناختی که بتونی عاشقش کنی
قبول دارم حرف همتونو قبول دارم و میدونم که با حسرت و آه و اینجور چیزا هیچی درست بشو نیست ولی واقعا سخته...
ولی عشق قبلی آون فرد بر خودش غلبه کرده پس یعنی فرد قبلی یه چیزهایی مورد نظر آون دختر داشته که این آقا ی عباس ..... نداشته
نه...این درست نیست. اگه اون دختر واقعا عاشق بوده، ایشون خودشم می کشت.نمیتونست نظرشو عوض کنه.حتی اگه میشد ایده آل اون دختر...
شاید ولی جالبیش برام اینه با این که میدونست دیگه بر نمیگرده با اینکه میدونست اون ادم دیگه برای اون نییت منو ترک کرد
سخته درست ولی به خودت بگومن میتونم همه چیوعوض کنم وخودمودوباره بسازم وهمه چیوفراموش کنم بروپیش یه روانشناس باهاش حرف بزن شایدبتونه کمکت کنه من که اعتقادی ندارم به روانکاویاروانشناس ولی شایدبتونن مشکلتوحل کنن
اره می دونم خیلی سخته حتما هنوز منتظری صبحا شبا بهت زنگ بزنه باهم حرف بزنید
واقعا متاسفم که این رو می گم و قصد جسارت و فضولی ندارم ولی این دختر مشکلش یه چیز دیگه بوده حتماً
از یه طرف میخوام ازش نفرت پیدا کنم که اینکارو باهام کرد و از طرفی نمیتونم چون واقعا برام سخته
نمیشه اینم گفت.شاید ایشون حتی بهتر از فرد قبلی بوده.خیلی بیشتر تلاش کرده ولی برای دختر اصلا ایده آل و آرمانی بودن طرف مقابلش ملاک نبوده.همه همینیم وقتی یکیو دوس داریم فقط همونو میخوایم.صد نفر بهتر هم بیان توجه نمیکنیم.غیر از اینه؟
نه وقتی بهش نفرت داری، نشون میده که هنوز برات مهمه.اما رهاش کن.ذهنتو خالی کن و از یه جایی شروع کن.با پاک کردن عکس و شماره و ... . با فراموش کردن خاطرات.آدم محکمی باش.خودتو بساز.اون الان رفته اما آیا 10 سال دیگه تو این احساسات رو داری به اون دختر؟اینجوری داغونی؟
چه تضمینی هست که نداشته باشم؟؟؟
هیچ عاشق آون فرد بوده و مقایسه اش می کرده و نمی تونسته کس دیگه ای رو جاش ببینه
به نظر خودت میگم خواهی داشت؟
من با تجربه شخصیم، میگم 10 سال دیگه اون فقط یه خاطره اس.اما حالا یه سوال دیگه: به نظرت 10 سال دیگه از این که درست درس نخوندی یا به کارت نرسیدی پشیمونت میکنه یا نه؟
یه موقع یکی میتونه آدم عاشق خودش کنه که یکی هزار تا کارم کنه نمیتونه به این چیزا نیست به اینه که کی بلده حال دلتو خوب کنه حتی با یه کار کوچیک
ببخشید آقا عباس اکبر زاده ولی اینجا باید درمورد بحثی که خود اپلیکیشن داده صحبت کرد نه بحث های شخصی البته با عرض معذرت
قبول دارم حرفتونو خیلی جالب بود
نه به اینه که تو دلتو به کی دادی.بعضی وقتا عاشق کسی میشیم که هیچ کاری واسمون که میکنه هیچ، حالمونو خوب که نمیکنه هیچ، عذابمونم میده.اما چون عاشقشیم، نمیتونیم رهاش کنیم. و با شعار هر چه از دوست رسد خوش است، پیش میریم.
من یه دختری رو دوست دارم، ولی نمیدونم چه طوری بهش بگم.
پس چیزهای مهم زندگی که آینده رو رقم میزنن رو رها نکنین.آینده ای رو سرشار از موفقیت برای خودتون به تصویر بکشین و به خودتون بگین که غصه خوردن دیگه بسه.تلاش کنین برای آینده ای که انتظارتونو میکشه.
خیلی کلیه.از شرایط مذهبی خودتون و اون دختر باید بگین.
هردو مذهبی هستیم ولی اون کمتر
بحث چقدر سریع خاله زنکی میشه! دوستان اینجا قرار نیست کسی کمک کسی بکنه چرا متوجه نیستین! دنبال حاشیه ای کردن بحث نباشین
چه ربطی به سن داشت!تجربه نکردنت منظورم بود که چه خوب که تجربه نکردی و دنبال یه سری جوابی برا سوالات ذهنت
فکر نکنم احساسات بتونه روی تصمیمات تاثیر بذاره
به نظر من معمولا آدمای احساسی,احساسی تصمیم میگرن و آدمای منطقی, عقلانی و این وسط آدمای احساسی معمولا لطمه میخورن و خیلی سخته که خودشونو تغییر بدن...
درود بر شما
برا پیشبرد بحث عرض کردم و قصدم جسارت به کسی رو نداشتم. پاینده باشید
چه بدِ که نمیشه کامنتها رو اصلاح کرد وقتی غلط املایی و دستوری داری :(((
دوستان چه کسی علی بابایی زاد رو میشناسه؟و اگر جوابتون آره هست چقدر میشناسین ایشون رو؟
درود برشما
به همه میلوژی ها در این بحث داغ سلام و درود بی پایان
برای چی ای سوال رو می پرسید
واضحِ برای اینکه ببینم میشناسین ایشون رو یا نه
خب برای چی می خواین ببیند می شناسیم ایشان رو یا نه
چون میخوام یه پیشنهاد بدم
من که نمیشناسم خوپیشنهاد
سلام بر شما
واقعا ایتالیاهستی؟
سلام خوبی
درود به شما
خوش باشی خوحالاپیشنهادتوبگو
۱.سوال بی ربط به بحث نپرسید لطفا چون مکان زندگی بنده تاثیری در بهبود روند بحث نداره! ۲.سایر دوستان هم باید باشند بعد مطرح بشه و نظرخواهی کنیم در موردش
بفرمایید اگر بشناسیم آون موقع چه پیشنهادی دارید
اصلا چیز پیچیده ای نیست،یه سری آزمون که به صورت منظم و پشت هم انجام میشه و یه بحث هفتگی که میتونید درش مشارکت کنید،دوست پیدا کنید و با دوستانتون در ارتباط باشید،و آزمونهای بعدی رو هم به ترتیب انجام بدین
منم نمیدونم خخخ 2روزه اومدم
ایشون فیلسوف هستن هرسوالی داشته باشین جواب میده
ایشون یکی از بهترین متخصصین تحلیل رفتار هستند و کلاسها و برنامه های متعددی رو هم داشتن تا الان،اگر تمایل داشته باشین میتونیم یه برنامه هفتگی بگذاریم برای دیدن و تحلیل یه قسمت از برنامه های ایشون و بعد معرفی کتابها و مقالات و صحبت در موردش داشته باشیم
ایشون یکی از بهترین متخصصین تحلیل رفتار هستند و کلاسها و برنامه های متعددی رو هم داشتن تا الان،اگر تمایل داشته باشین میتونیم یه برنامه هفتگی بگذاریم برای دیدن و تحلیل یه قسمت از برنامه های ایشون و بعد معرفی کتابها و مقالات و صحبت در موردش داشته باشیم
شما هستی و موافقی؟
اها بله متوجه شدم پیشنهادتون چیه
دوست دارم اطلاعاتمو افزایش بدم.
متن بالای این کامنت رو بخونین بعد نظر بدین
یه کمی فراتر از افزایش اطلاعاتِ،بیشتر شبیه کنکاش درونی و شناخت یه سری فاکتورهای استاندارد رفتاری و گزینشی هست
خوبه ولی من زمان نمیتونم زیاد بزارم.
این به خودتون بستگی داره قرار نیست اینجا باشیم دائما چون من هم با توجه به نزدیک شدن امتحاناتم وقت و توان حضور مداوم تو این برنامه رو ندارم.خودتون تو خلوت خودتون برنامه ها رو قسمت به قسمت ببینید و یادداشت بردارید و فکر کنید
بله.ممنون از پیشنهادتون.
خب اگر اینترنت نامحدود در دسترس دارید اسم علی بابایی زاد رو تو گوگل سرچ کنید تا برنامه هاشون رو ببینید،اما یه برنامه فوق العاده خوب دارن که بسیار هم موفق بود تو تلویزیون به نام "حال خوب" این برنامه ۹۰ قسمت و قابل دانلود،قسمت به قسمت میتونید ببینید.
بنده خیلی سال پیش شاگرد ایشون بودم و متاسفانه به دلیل شرایط مکانی زندگی نتونستم ادامه بدم دوره رو اما شک نکنید دوستان که اگر کامل برنامه های ایشون رو ببینید بعد از اتمام واقعا تغییراتی رو در خودتون احساس خواهید کرد و البته کتابهایی که ایشون معرفی میکنند بسیار بسیار مفید هستند
سلام و شب بخیر ب همه دوستان گل الهی همگی سرحال و میزون باشید
سلام این قسمت که میگه جسمی ذهنی و غیره چند درصدی جطور میفهمه و بهت میگه
بهتریتتصمیمرو در کدوم وضعیت روحی میتونیم بگیرین؟
سلام
میخاستم بدونم کسی هست که یک روان شناس خوب بشناسه توی بندر عباس؟
ممنون میشم اگر میدونین معرفی کنین
سلام. من چنین مواردی رو خیلی دوست دارم. به شرطی که خسته کننده و قلمبه سلمبه نباشه.
برنامه شون از تلویزیون پخش میشه؟
الان پیداش کردم
برنامه حال خوب
شبکه سلامت
شنبه تا پنجشنبه ساعت 21
گلچین برنامه شنبه ها ساعت 21
یکی از کارشناسا علی بابایی زاد هست.
سلام اثار برخی از بهترین روانشناسان ایران و جهان را می خواستم اگر کسی می شناسه بگه لطفا
لطفا در مورد فرهنگ هلاکویی اگر کسی تحلیلی داره بگه
چند وقت پیش یه مشکل سر امتحان برام پیش اومده بود شب همون روز واقعا عصبی بودم کاری که نباید میکردم رو کردم
با موتور زدم بیرون یه تصادف بد کردم .
با این که اون مقصر بود ولی منم نباید اون وقت شب با موتور میرفتم بیرون.
????سرعت وسیله نقلیه به قدرت آن وسیله نیس به شدت بغض گلوی شماست..
سلام. نه عالیِ برنامه شون،بله نود قسمت خود علی بابایی زاد هست بعد کارشناسهای دیگه هم هستن
تو پیام خصوصی درخواست بدین بهتون منبع معرفی کنم
به نظر شما خانومی قبلا باکسی دیگری بوده والان میخواد با شما ازدواج کنه میشه بهش اعتماد کرد
ما دیروز در مورد این مبحث صحبت کردیم
اگر فردی قبلی رو فراموش کرده و الان عاشق شماست چرا که نه در صورتی که عشق قبلی کمتر از عشقی باشه که الان به شما داره
هزاران عامل و ملاک تاثیر داره بهتره پیش مشاور حضوری تشریف ببرید
سلام، روزتان بخیر، گذشته به اندازه آینده پراهمیت نیست، شما فرمودید قبلا، از جزییات رابطه خانوم باخبر نیستید. شاید مقصر نبوده. شاید تصمیم درستی گرفته. شاید تغییر کرده، نمیشود قضاوت کرد، اگر امروز با شما هم مسیر شده، لازمه بیشتر بشناسید همدیگر رو
منطقی انتخاب کن، احساسی زندگی کن.
خیلی ممنون این در رابط با خودم نبود بلکه در رابط یکی از دوستانم بود که براش دنبال راه چاره میگشتم براش
اما از ینکه قضاوت نکنیم واحساسی زندگی کنیم اینکه دیگه زندگی نمیشه این جوری زندگیمونو باید بدیم دست احساساتمون اون وقت دیگه زندگی نمیشه
اون وقت اینکه میگن بزرگترین و بهترین معلم ادم تجربه است تجربه اینجا ثابت میکنه ک حتما کاری کرده که اقاهه ولش کرده وگرنه که مردم مریض نیستن ک اول عاشق بشن به همین زودی هم کات تموم مگه میشه مگر اینکه طرف مریض باشه
ما انسانهایی سیاه و سپید هستیم،ما انسانهایی گورخری هستیم که هردو وجه سیاه و سپید را با هم داریم و باید آن را بپذیریم.از احساسات بد نباید گریخت،اگر احساسات بد را تجربه نکنیم دچار مشکل مهار و دفاع هستیم تجربه کردن این احساسات مهم نیست مدیریت این احساسات در جهت خودشناسی صحیح است.
احساسات بد و هیجانات بد در همگان وجود دارند اما تعداد محدودی از این فرصتها برای شناخت واقعیت خود بهره میبرند،بیشتر مردم از مواجه شدن با خود واقعی شان میگریزند و پناه به شناخته ها و عادتهایشان میبرند.تغییر و بهبود شخصیت با رنج و اضطراب و هیجانات منفی!
این حرف شما درست ولی ازدواج و درخواست ازدواج خاله خاله بازی نیست که بحث یک عمر زندیگه اون موقعی که اون خانوم شما رو هم ول کرد و باز سراغ یکی دیگه رفت بازم همین حرفو میزنید
سلام دوستان
حسادتو با چی میشه برطرف کرد؟خیلی وقتا ناخواسته درگیرش میشیم ولی واقعا خصلت بدیه راهکار میخوام تا تویه اینطور مواقع از این خصلت دوری کنم
دقیقا منظورم همین صبره و صبری که دقیقا برعکس همین صبره ولی به نظرمن صبر هرچی باشه هرجوری باشه مستهلک روح هست و این باز خوبه چون گوشه های برنده ی زندگیتو صاف میکنه و هم بد هست که باعث فرسودگیت میشه
سلام. خیلی روزای پر استرس و اضطرابی رو پشت سر میذارم طوری زیادن که حتی نمیشه ازشون حرف زد. خیلی سطح فعالیت جسمیم اومده پایین و بیحال شدم و تمرکزمو رو ساعتهام از دست دادم نمیدونم چیکار کنم
من چند وقت پیش اولین امتحان تصادف کردم ...
قبل از تصادف خانواده بهم اعتماد میکردن
حتی مامانم خودش میگف که موتور رو ببر مدرسه چون ممکنه خسته بشی
ولی بعد از تصادف دیگه موتور بهم ندادن
بابام موافق ولی به خاطر مامانم اونم میگه نه ...
من چی بهشون بگم که موتور بهم بدن
تازه تصادف هم تقصیر من نبود و جایی هم ازم نشکست ولی شانس آوردم
مگه فق.ط من تو دنیا تصادف کردم .
اگه این
بنظر ادمی ک اعتماد ب نفس نداره نمیتونه با جنس مخالف یا همجنس ریلکس خرف بزته باید چیکار کنه
سلام
من بیشتر در زمینهی کاری تجربهی تصمیمگیری داشتم. این که چه راهی بهتره. چون راههایی هستند که آدمو به بیراهه میکشونن.
سلام حسادت یک حس لازم و ضروریه در بعضی موارد
اماباید درنظر داشته باشی وقتی من به کسی حسودی میکنم فقط و فقط به خودم آسیب میزنم و نه طرف مقابلم
اینجورمواقع میتونی دلایلی که باعث حسودی میشن رو روی کاغذ بیاری و بهشون امتیاز بدی خیلیا موقع نوشتن ناخودآگاه خنده دار،بی منطقن وحذف میشن
میشه بفرمایید در کدام موارد ضروریه؟
اگه حسادت باعث رقابت بشه خوبه که دیگه اسمش حسادت نیس
از چی استرس داری؟
حرف بزن
بچه ها شما توی جمعی که هم دوست و آشنا باشه هم غریبه چه حسی در مورد خودتون دارین؟
میرم تو خودم...سعی میکنم یه جور مشغول شم تا وقت بگذره...مگه اینکه یکی برا هم صحبت شدن با من پا پیش بزاره...کلا به دو طرف تمایلی نشون نمیدم
همچین آدمی باید روی احساساتش کار کنه، یا به قولی روی ذهنش... کنترل ذهن
چون از درون اطرافیان خبر ندارین نمی تونین آروم باشین، وقتی رو ذهنیت خودتون کار کنین کم کم با موجود مقابل تون رو به رو می شین و اینا میشن تجربه... و می فهمین اونقدرا هم از دیگران پرت نیستین
کتاب ذهن نا آرام -مطالعه
فعلا رو همون جنس موافق امتحان کنید بعدها که دستتون اومد برسد سراغ جنس مخالف البته نه برای سو استفاده!
وقتی ذهن از هیاهو فاصله بگیره و احساساتشو نه اینکه ساکت کنه، فقط تشخیص بده، یه کم آرام میشه. وقتی آرام شد می تونه با دیگران باشه و تجربه ها ...
سلام و زهر مار!
ببخشید این جوری و الان میگم
هرچی بالا نگاه می کنم فقط سلام سلام می بینم...یعنی چی آخه؟ خب حرف نداری، نزن... مریضی وقتی حرفی نداری میای سلام می کنی؟
میتونم بپرسم موضوع بحث دقیقا راجب چیه؟
بحث خاصی فعلا نیست.هر کی مشکل داشته گفته، یا حرفی داشته زده
شما هم حرفی داری، سوالی تو ذهنته یا جوابی برای این سوالات بالا داری می تونی بگی
دیشب یه برنامه شونو از سایت شبکه سلامت دانلود کردم و گوش دادم. جز اصطلاحات روانشناسی بقیه ش خوب و قابل فهم بود.
تحلیل هم جالب بود. فقط وقت و حوصله می خواد بنشینی گوش کنی و اونایی که مربوط به خودته رو لا به لا پیدا کنی. کاش یکی بود فقط در مورد خودت حرف می زد بی حرف اضافه
سلام شب بخیر
من وقتی خسته یا ناراحت میشم از کسی هیچی نمی گم ولی چهره ام و در واقع زبان بدنم همه چی رو لو میده نمیدونم چکار کنم و.چجور روی خودم کار کنم!!!
گاهی وقتا نمیخوام کسی متوجه ناراحتیم بشه ولی این زبان بدن همه چی رو لو میده واقعا!!!
سلام من معمولا آدم منطقی هستم و تو تصمیم گیری به شدت وسواس دارم و گاهی روزها فکر میکنم با اینهمه یکبار برام پیش اومد که درگیر احساسات شدم بازهم به روال قبل خیلی فکر کردم و حتی تصمیم درست روهم پیدا کرده بودم ولی اونقدر درگیر احساسات بودم که پارو منطقم گزاشتم و تصمیم اشتباه گرفتم..
اون لحظه، اون ناراحتی رو باید تبدیل کنی به کلمه، یعنی بتونی دقیقا به خودت بگی از دقیقا چی ناراحت شدی ؟ مهم نیست چقد مزخرف و غیر منطقی باشه، بعد به خودت بگو بعدا در موردش فکر می کنم و بعدا هم بشین با خودت صحبت کن که یه کم موضوع دستت بیاد که اصلا منطقی بود ناراحت شدنت یا نه!
اینکه یه آدم نتونه راحت ابراز احساسات کنه و حتی سعی کنه ولی نتونه! یه بیماری یا مشکله؟
(منظورم دوست داشتن و اینا نیست حتی یه ذوق کردن ساده واسه یه هدیه یا...کلا و در مجموع میگم)
اصولاً تصمیماتی که در حالات هیجانی گرفته میشوند منطبق بر همون جریان در حالت منطقی نیستند. و این توقع نا به جایی که انسان بخواد تصمیمات منبعث از رفتارهای احساسی و حالات هیجانی خودش رو با سنگ محک منطق بسنجه. اینکار در دراز مدت باعث سرخوردگی و عدم ریسک پذیری و بعضاً افسردگی شخص میشه
نتیجه گیری این میشه که در لحظه زندگی کن. به جایی اینکه اعمال خودتو قضاوت کنی سعی کن ناظر بر رفتار خودت باشی. چون نظارت بهبودی در عمل به همراه میاره اما قضاوت وجه بازدارندگی داره و دامنه عمل رو محدود میکنه و جلوی پیشرفت رو میگیره
سلام مدتیه ورشکست شدم به همین دلیل تمام وقت تو فکرم و دارم تو گذشته زندگی میکنم یه جورایی همش خودمو سرزنش میکنم اگه کسی میتونه یه راه کار خوب بهم بده ممنون میشم
این روزا غم و خشم و ترس و نفرت تو من موج میزنه این مسئله خیلی عذاب آوره برام یه جورایی اصلا نمیتونم تصمیم بگیر و زندگی برام غیر قابل اداره شده
جلسه ای ۲۰۰/۳۰۰تومان بدین یه روانشناس خوب یه ساعت در موردتون حرف بزنن البته بیشتر خودتون باید حرف بزنین
اتفاقا خیلی با خودم حال میکنم . دیگه حالتهامو میشناسم . راستی باید قرص میخوردم نمیخورم عوضش ورزش میکنم احساس بهتری دارم وقتی یه کار رو دائم انجام میدم . البته دیگران بخاطر اینکه غیر قابل پیش بینی ام براشون دیوونه میشن ولی اونایی که کامل میشناسن منو باهام اکی هستن
راه زیادِ برا بهبود فقط برای شروع به آرامش و پرهیز از هر گونه بازسازی خیالی گذشته نیاز دارید. فقط کسب و حفظ آرامش و البته یک مشاوره خوب چند جلسه ای. انشالله اول آرامش و منطق رو پایدار کنید بعد اقتصاد زندگی رو.
البته من نویسنده ام واسه خلاقیتم به دو قطبی بودن نیاز دارم . دارو نمیخورم چون باعث میشه نتونم بنویسم ????????????
سلام. مطمئنید که یکی از ابزار لازم برای نویسندگی دو قطبی بودنِ؟
ببین یه چیزی بگم . کتاب قدرت حال رو بخون و با عرفان بودایی آشنا شو . تسلیم باش . اصلا نجنگ . من میدونم مسئله اقتصادی کم چیزی نیست اما اصلا خودتو سرزنش نکن. فقط تو طول روز سعی کن حتی شده یک دقیقه ذهنت رو از فکر خالی کنی و قبول کن که ورشکستگی بخشی از زندگیت و اجتناب ناپذیر بوده
سلاااام . در مورد من که اینجوری جواب میده . البته نه لزوماً واسه هرکسی . تجربه از اون مهمتره. و اینکه دل و جرأت تجربه داشته باشی. و از همه چی خالی
سلام دوستان ... ی سوال دارم که شما چ جوری میتونید ذهنتون رو آروم کنید وقتی که کلا تمرکز ندارید؟؟؟
دوست عزیز بستگی به خودت هر کسی با چیز های مختلف می تونه خودشو آرام کنه مثلا بعضی وقتی کتاب می خونند می توانند ذهنشان رو آرام کنند ، بعضی ها آهنگ گوش می دن تا آرام بشن به نظر من کلا بستگی به خودت داره.
ورزش کردن تا حدی میتونه درگیریا رو کاهش بده
دوستان اگر کسی ادم خجالتی باشد چگونه میتوان ابراز احساسات کند؟
باید تو جمع رفتن رو تجربه کنید خیلی ادمها درونگرا هستند اما خجالتی نیستن تو این دورو زمونه خجالتی بودن بدترین چیزه
افرادی ک خجالتی ان خیلی دلایل داره ک اینجور شدن، مهمترینش نوع تربیت و رفتار خونواده هست، افرادی ک خجالتی هستن فک میکنن ک وارد محیطی ک نمیشناسن بشن نمیتونن بدرستی خودشون رو نشون بدن، این افراد باید تا جایی ک میتونن از منطقه امنی ک تو ذهنشونه خارج بشن و همش تو محیط بسته نمونن
اقا من متوجه نشدم این میلوژی به چه دردی میخوره ؟ الان یه سری آزمون داره که بعضیاش مجانیه بعضیاش پولی ... خب بعدش دیگه اینجاست که بحث میشه کرد ؟ همین ؟
دوستان من پروفایلو کامل کردم ولی وقتی میخوام ازموناشو بدم هی میگه برو پروتو کامل کن؟؟؟
salam dostan milozhi be che dardi mikhore
وقتی پروفایل تو کامل کردی دوتا تایید ها رو بزن اگر گفت ثبت شد یا تغییر کرد آون موقع دیگه می تونی بری آزمون بعدی
هیچی منم نمیدونم چی کارش کنم
hoselam sar raft.
بچرخ شاید چیز جدیدی پیدا کردی خخخ
میتونید تو همه آزمونهاش شرکت کنی کارهای روزانه ای رو که برنامه ریزی شده انجام بدی و با بقیه اعضا راجع به مسائل مختلف گپ بزنی بخصوص بحثهای هفتگی
خب بحثای هفتگیش کجان.ازموناش که یکیش رو اجام دادم بقیش پولیه
همه آزمونهاش رو انجام بده خودش راهنمایی داره برای مراحل بعد
ماشا الله شما همه مدال هارو دارین
میخوام انجام بدم ولی میگه متوقف شد
قیمتی نداره ۲-۳۰۰۰تومان ولی خوبه واقعا ، برای بحث هم الان بالای صفحه اپلیکشن رو نگاه کن همین صفحه موضوع بحث الان اینه
یه بار اپلیکشن رو ریستارت کن اپ جدیدِ هنوز یه سری بخشهاش تکمیل نشده
تو شرایطی زندگی کردم که هیچ تصمیمی نتونستم برای خودم بگیرم????
نمیدونم والا خب اگر کامپیوتر در دسترس داری با اون وارد بشو و انجام بده یا اینکه اپ رو یه بار unistall کن دوباره نصب کن یا برو تو بخش home ماموریتها رو روش بزن ببین چیزی میاره
یه کمی به نظرت غیر ممکن و اغراق آمیز نیست این جمله تون؟ممکنه آدم نتونه هیچ تصمیمی بگیره برا خودش؟
اره.من واقعا نتونستم یعنی نه اون طور که فکرشو کنید که صلاح خودمو ندونم نه اختیارشو نداشتم
به هر حال نگران نباشید هنوز فرصت تغییر هست و زیاد هم هست به شرطی که یه خواست و همت پشت این خواستن باشه
همیشه تو مسیر هر هدفی و به طور کل تو زندگی موانعی وجود دارند با درجات سختی متفاوت.تنها با آرامش و صبر و تحلیل درست و پیدا کردن یه راه درست میشه بر این موانع پیروز شد.اولین قدم آرامشِ و فکر
راستش یک ماه و نیم مونده به عروسیم خارج از اینکه استرس اول زندگی و این ها رو دارم استرس اینم دارم که کلا هیچکس کمکم نیست. و مادر و پدرم هم از همدیگه جدا شدن. کلا شرایط خیلی بدیه.
شرایط منم ی جورایی مثل شماس عطیه جون .انشا الله خوشبخت شی .و انشاالله انتخابت درست بوده باشه عزیزم
امیدوارم تو اینهمه مشکلات بهترینها براتون اتفاق بیافته و همه چیز به نحو احسن پیش بره، دوستی رفیقی خواهری کسی نیست کمکتون کنه
مرسی. واقعیت تو این شرایط انقدر دست و پا بسته ای . انقدر درگیر اتفاقات گذشته که هر لحظه میترسی از انتخابت. خیلی برام سخته با اینکه خیلی کنارمه و هوامو داره. آدمایی مثل ما فکر میکنم دو سه برابر ترس از ازدواج دارن.
ا
ممنون. انقدر همیشه رو پای خودم وایسادم که واقعیتش عادتم شده اونقدر که همین موضوع یکی از نارضایتی های همسرمه. اینکه یکم اخلاقم مردونه ست. متاسفانه هیچوقت نتونستم تو غمام کسی رو شریک کنم.
اکثره تصمیماتی که تو حالت بحرانی گرفتم،به نفعم شده...با وجود اینکه سعی میکنم تو حالتای روحی نامتعادل تصمیم نگیرم...چون کلا معتقدم تصمیم گرفتن تو شرایطی که هیجانات درونیمونحالا خشم باشع یا خوشحالی فوران کرده باعث میشه اولین چیزی که ذهنمون رو اروم میکنه رو انتخاب کنیم...
منم این مشکلو دارم متاسفانه
بنظرم تصمیم در شرایط هیجانی یعنی تصمیم ناخودآگاه ، اگر کمی صبر کنیم و در شرایطی بدون هیجان تصمیم بگیریم، تصمیمی #خودآگاه گرفتیم.
تصمیمات تکانشی و هیجانی یک لحظه لذت داره اما تا عمر داریم عذاب وجدان می گیریم.
باید هیجانات خودمون رو کنترل کنیم تا رشد کنیم.
حتی وقتایی که احساساتی ام یا عصبانی ام طبق عقلم تصمیم میگیرم و خداروشکر همیشه کار درست رو انجام دادم.
من خدا رو شکر اکثر اوقات با قلبم تصمیم گرفتم و هیچوقت پشیمون نشدم...
سلام شمیم من نمیخوام در رابطه با زندگی شخصیت قضاوت کنم چون من نه جای تو هستم و نه جای شریک زندگیت ولی به عنوان یک دوست فقط خواستم نظرمو بگم
به نظرم زندگی مشترک چیزی نیست که بخوای درموردش انقدر زود تصمیم عجولانه بگیری و به فکر طلاق بیوفتی
سعی کن خوب فکر کنی ببینی قبل از هرچیزی مشکل از کجاست؟
اصلا اگر قبلا خوب بودین چرا الان خوب نیستین؟
چی عوض شده؟ چه کارایی قبلا انجام میدادین که الان انجام نمیدین؟
یا هرچیزی که خودت میدونی خوب فکر کن ببین کجا ها هردوتون کم گذاشتین و....
گفتی شرایط جوری هست که هرچی میگه....
به زور میخندی که یک وقت دعواتون نشه به نظرم این اصلا خوب نیست قرار نیست هرچیزی که برای تو جذاب هست برای شریک زندگیت هم جذاب باشه قرار نیست به زور باهم کنار بیاین و زندگی رو برای خودتون آنقدر سخت و تلخ کنید فقط باید به عقاید هم و خودتون احترام بذارین حتی اگر دعواتون هم بشه.....
باید حرفاتونو بهم بزنید ولی در کمال احترام نه با توهین کردن به همدیگه اگر نمیتونی حرف بزنید بنظرم بهتره برای هم تو یک برگه حرف ها و خواسته هاتون رو بنویسید و به همدیگه بدین.
هیچکدومتون حق ندارید تو زندگی به همدیگه توهین کنید احترام و اعتماد شرط اول زندگی زناشویی هست که اگر....
نباشه نمیشه راحت زندگی کرد.
دوست من گفتی از طلاق میترسی و حرف های بعدش
اول اینکه برای خودت زندگی کن نه حرف مردم(درِ دروازه رو میشه بست دهن مردمٌ نـــه)
دوم اینکه طلاق فقط به زبون آوردنش راحت ولی مشکلات بعد از طلاق هم وجود داره زندگی بالا و پایین داره
...
سوم اینکه سعی کن بجای فکر کردن به طلاق که راه آخر هست و اول انتخاب نکنی تلاش کن زنگیتونو درست کنید و خوب زندگی کنید کنار هم.
شوهرت خدایی نکرده معتادِ؟ خانوم باز هست؟ قمار بازِ؟ رفیق بازِ ؟ و..... بشین فکر کن اگر نه پس میشه زندگیتون رو خوب بسازین.
دوست من یکم فکر کن وبه کسی توجه نکن این زندگی شماست و خودتون باید درست نگهش دارین کسی تو این دوره زمونه دلش به حال کسی نمیسوزه.
مطمئن باش با کمی تلاش وصبر وحوصله ازطرف هردوتون زندگیتون رو اگربخواین میتونیدخیلی قشنگ بسازین.
امیدوارم هرچه زودترمشکلاتتون حل بشه و زندگی خوبی داشته
سلام به همگی،پنج شنبه ات بخیر وشادی.
سلام
نیلوفر آبی حرفای خوبی زد. نباید زود قضاوت کرد. از طرفی نباید بدون منطق هم پیش رفت
ببین رفتار نامزدت چه علتی داره؟ اگر این رفتار، بی عبت و یه چیز کاملا نرمال تو وجود این شخصه، با توجه به سنش میگم که شخصیت اون شکل گرفته و عوض شدنش تغریبا غیر ممکنه
در حالی که شخصیت شما، هنوز کامل شکل نگرفته و این یعنی اگر بخوای بدون دلیل منطقی، حق رو به اون بدی، بعدها تو هر شرایطی ناخودآگاه تسلیمش خواهی بود
به نظر من باید به یه مشاوره ی خوب مراجعه کنی و پیگیرش باشی. حواست باشه که زود دیر میشه
برات یه زندگی خوب و لذتبخش آرزو میکنم
در هنگام خشم فقط زمانی می فهمیم چه گفتیم که ساعت ها از زمان خشم گذشته است
سلام شمیم جان
مشکلتون رو ی مشاور خوب و با تجربه میتونه حل کنه
فقط امیدوارم نامزدت برای اومدن ب مطب مشاور اذیتت نکنه
سلام به نظرتون ما چطوری میتونیم از یه وضع بودن وزندگی تکراری خلاص شیم واقعا دنیا واسم خیلی خسته کننده شده هیچی واسم جالب نیس .....
کتابای خوب میتونه کمکت کنه من خودم یه مدت همین مشکلوداشتم تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدم متاسفانه خیلی راۻی نیستم سعی کن بری سراغ کارایی که دوست داری به صورت حرفه ای یادشون بگیری هم موفق میشی هم حالت خوب میشه
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
واسه طبق برنامه عمل کردن در طول روز پیشنهادتون چیه؟
یه هدف واسه خودت مشخص کن سعی کن هرروزصبح بهش فکرکنی البته زیادرویاپردازی نکنی،وقتی هدفت برات مهم میشه اجازه نمیدی هیچ چیزی مانع رسیدن به هدفت بشه،یه تنبیه هم براخودت درنظربگیرهروقت به برنامت عمل نکردی خودتوتنبیه کن خیلی جواب میده
سلام من ۴ماه رفتم سربازی ازوقتی سربازی رفتم اصل دیگه اون آدم سابق نیستم همش غم وغصه فکروخیال حتی خودکشی
سلام من هم یک تجربه احساسی داشتم و یه مدت زیادی حالم اصلا خوب نبود ولی سعی کردم خودم رو سرگرم کنم تا اون اتفاق تلخ از یادم بره یا حداقل کمرنگ بشه وتا حدود زیادی موفق بودم.
سلام منم تو یه قضیه ی احساسی و خانوادگی گیر کردم و باعث شد که رفتارم با خانوادم عوض شه یعنی بدتر شه و واقعا نمیدونستم کاری که میکنم درسته یا غلط ولی از سره لج ادامش دادم .
سلام..من توی گذشته سیرمیکنم ومدام حسرت میخورم وازاین بابت ک عمرموبیهوده تلف کردم خیلی ازخودم نفرت دارم..ازاین ک تاالان هیچ کاری ک قابل توصیف وارزش بالاباشه انجام ندادم..هرکاری رونصفه رهاکردم..وهیچ کاری روب ثمرنرسوندم..اگ بخوام اززیر صفر شروع کنم..مدام سرراهم مانع سبزمیشه دیرشده..
همه روناامیدکردم..خودم روهم همینطور..نمیدونم چطوردرستش کنم..میخوام بخوابم وقتی بیدارمیشم ۱۰سال ب عقب برگردم..ازبزرگ شدن میترسم..خیلی زیاد..نمیخوام..من مشکلموب کسی نگفتم..اماالان واقعاب کمک احتیاج دارم..٪
بهترین روش برای فرار از ابن حس اینه که به خودت فکر کنی
به نظر من فرار از وضعیت و لج کردن وضعیت رو بدتر میکنه
تبریک میگم تو تونستی مدت طولانی زنده بمونی. خیلی ها به اینجا هم نمیرسن.
سلام عزیزم
اگه زندگی برات یکنواخته برای اینکه انگیزه نداری.اگه یه هدف برای خودت داشته باشی اونوقت می تونی زندگیت رو از ریتم یکنواختی در بیاری.
هرچیزی می تونه باشه از چیزای کوچیک تا خیلی چیزای دیگه
یه بزرگی می گفت باید زندگی کرد...
همش منتظریم که تمام شه.تمام شه که چی بشه؟! این کار رو کنم تمام شه راحت شم.امروز بگذره از فردا دیگه خلاص می شم.
از لحظه باید تمام استفاده رو برد.
از هر کار کوچکی باید لذت ببری تا بتونی زندگی کنی،حتی از آب خوردنت هم می تونی لذت ببری
یه متن قشنگی می گفت
اگه چیزی برای از دست دادن نداری ، دستت رو بگذار روی دست دیگه ات و نبض ات رو چک کن ...
همه چیز همین قدر سادست . فقط باید حسش کرد☺
تو شرایطی که ناراحتم معمولا کلا بی خیال احساسات میشم و خیلی سرد
وقتی ناراحتم هیچ تصمیمی نمیگیرم چون اون لحظه معمولا برام هیچی مهم نیست
وقتی ام که خوشحالم کسی متوجه نمیشه چون خیلی نمیتونم احساساتم و بروز بدم و وقتی خوشحالم هیچ وقت تصمیم نمیگریم
چون میخوره تو برجکم پس بیخیالم
باید چیکار کنم که از این سردی و افسرگی بیرون بیام؟
کارهایی رو که دوست داری تو اولویت بگذار .زمان هم تعیین نکن مثلا نگو از ساعت ۱ تا ۲ فلان کار رو می کنم؛بجاش بازه زمانی بکذار .مثلا بگو در عرض یک ساعت فلان کار رو می کنم.طوری تعیین کن که واقعا در اون تایم بتونی انجامش بدی.حتما تایم استراحت در نظر بگیر و برای خودت جایزه بگذار .
البته فکر میکنم اینکه آدم خیلی مغروریم هم بی تاثیر نیست..
عاشق شو !
اگه جراتش رو نداری یه شغلی دست و پا کن تا از فکر و خیال درآی. فکر زیاد آدم داغون می کنه،حیفه برای شما که جوانی این طور خودت رو عذاب بدی. بهانه ی این که کار نیست هم نیار.چون اگه آدم چیزی رو بخواد هیچی جلودارش نیست.باید خودت بخوای تا بتونی????
آدم وقتی ناراحته بهتره که تصمیم نگیره ، چون مغزش خوب کار نمی که.پس کار درستی می کنی.ولی نباید فراموش کنی که انرژی تو به خودت برمی گرده.همواره سعی کن شاد باشی و دیگران هم شاد کنی.وقتی کار کوچیکی می کنی حس خوبی پیدا می کنی ، پس سعی کن کارای متنوع و زیادی در حد توان خودت انجام بدی
سلام من ۶ روز دیگه کنکور دارم بنا به دلایلی نتونستم درس بخونم ولی چون سالای قبل درس خون و موفق بودم همه امسال انتظار یه رتبه ی خیلی خوب از من دارن من الانم که ۶ روز مونده اصلا حوصله درس خوندن ندارم با اینکه میدونم اگه حتی این ۶ روزم بخونم تاثیر بزرگی میگیرم میشه یکم راهنماییم کنی
حتی یه لبخند کوچیک می تونه حال خودت و بقیه رو خوب کنه،از قدیم گفتن بخند تا دنیا بهت بخنده.
وقتی می خندی سعی کن طوری بخندی که همه درخشش دندونات رو ببینن. اونوقته که همه متوجه می شن چه حسی داری.غرور نباید زیاد باشه وگرنه می زندت زمین. پس بگذارش کنار و با بقیه گرم بگیر.
از قدیم گفتن ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازست.عیبی نداره که برای خودت استراحت در نظر بگیر،یه جایزم تعیین کن.ولی درست هم بخون اونایی که فکر می کنی مهم تره رو بیشتر بخون.تست کار کنی بهتره.اگه آجیل و هات چاکلت هم بخوری که نور علی نور می شه.اصلا هم نگران نباش.
دلشوره بدتر باعث می شه که همونایی هم که بلدی از یادت بره.درباره آداب درس خوندن: بهتره که قبلش بسم الله بگی و دعای مطالعه رو بخونی.موقع کنکورهم آرامشت رو حفظ کن و یه صلوات بفرست و بعدش هم هفت بگو یا فتاح.حتما امتحان کن.دعای مامان و بابات خیلی تاثیر داره.موفق باشی
خیلی ممنون عزیز فداتم ????????
سلام بچه ها فقط میخواستم یه نکته از تجربیات یکی از دوستانم رو بگم...در لحظات احساسی تصمیم نگیرید...مخصوصا تصمیمات مهم مثه شغل مثه ازدواج...بهش عمیق فکر کنین و بعد تصمیم نهایی رو اعلام کنید
خیلی برنامه مضحکی دارین همش پولیه....واقعا که...
متاسفانه من نمیتونم غرورم و کنار بزارم و بخاطر همین موضوع کسایی ک بهم نزدیکن فکر میکنن دوستشون ندارم
و آدم بی احساسی ام
سلام در لحظات احساسی تصمیم گرفتن کار درستی نیست اگرچه امکان داره تصمیم خوبی هم بگیرین ولی در اکثر موارد تصمیمات نادرست خواهد بود که بعدش باعث پشیمانی میشه
خصوصا در زمانی که احساساتی هستین قول ندین .
سلام من در مواقع غم شادی ترس فریاد میزنم و همه فکرهای بدی در مورد من میکنن اگر راه حلی دارید که من بتوانم صدایم را کنترل کنم. بدهید.من ممنون میشم
سلام من نمیتونم به اعصابم مسلط باشم و خودمو کنترل کنم تا حالا دل عزیزانمو خیلی شکستم اما واقعا اون لحظه دست خودم نیست لطفاً یه راه حل به من پیشنهاد کنید
من به اعصابم خیلی مسلط هستم ولی از اینکه کار ها ترس تو تمام کار هایی که دلم می خواهد. انجام بدم دارم
در لحظه تصمیم نگرفتن و احساسی نبودن به نظرم خیلی سخته و نیازمند تمرین. واقعا هم کمک کننده هست تو تمام زندگی چون با مجموعه زیادی از تصمیمات روزانه روبرو هستیم
سلام به این فکر کنید که اگه بتونید خودتون رو کنترل کنید چقدر بهتر میشه و از روشا هایی مثل شمردن اعداد ،تنفس،اب خوردن وقت مشکل ها استفاده کنید
نظر و تجربه خاصی برای مطرح کردن ندارم ....
سلام صبح بخیر،
باز هم جمعه.....
....بازهم غروب و بعداز ظهرش
وه ......
.....و...چه زیباست
......شکفتن چشمان منتظر!! ...
سلام دوست عزیز
عدم توانایی در کنترل خشم میتونه دلایل مختلفی داشته باشه. من هم این مشکل رو داشتم و درنهایت تصمیم گرفتم به روان پزشک مراجعه کنم. بعد از انجام آزمایش و تستهای مختلف مشخص شد که مشکل از کمبود شدید ویتامین ب۱۲ هستش. با ۶ تا آمپول ب۱۲ در طی یک ماه کاملا مشکلم درطرف شد.
اگر واقعا این مسئله باعث رنجش خودتون و اطرافیانتون شده، از نظر من بهتره به یک روانپزشک مراجعه کنید تا از نظر جسمی و روحی بررسی بشید و علتش پیدا بشه. من مرتب دعوا میکردم و بعدش عذاب وجدان میگرفتم ولی الان بیشتر از یکساله که خداروشکر اصلا دیگه این مشکل رو ندارم.
مدتیه که دارم سعی میکنم بتونم متاثر از
خشم واکنشی نشون ندم تا حدودی تونستم موفق بشم و هرچی بیشتر نتایج مثبتش رو می بینم متقایدتر میشم که این سبک رو بیشتر از خودم دوست داشته باشم
معمولا از تاثیر خشم و عصبانیت در تصمیم گیری صحبت میشه اما در حالت شادی ادم ممکنه یه قول هایی بده و یه تصمیماتی بگیره که در حالت عادی هیچوقت سمتشون نمیرفته
سلام.منم واقعا نسبت به خشمم هیچ کنترلی ندارم.و هنگامی که عصبانی میشم از چیزی بدنم شروع میکنه به لرزیدن و تمرکزم رو از دست میدم.متاسفانه اطرافیان خیلی راحت میتونن ناراحت و عصبانیم کنن و من از اینکه نمیتونم در مقابله با موضوعات بی ارزش و افراد بی ارزش مقاوم باشم خیلی ناراحتم????
سلام به نظر من انسانها همه مثل همدیگه اند ولی مهم اینجاست که هر انسان باید بدونه که چطور زندگی کنه .باید بدونی که تا خدا نخواد حتی داروی که پیش روانشناس رفتی تاثیر گذارنیست .انسان اشرف مخلوقاته پس از چیزی نترس به جز خدا وهرکاری که دوستداری هر حرفی که دوستداری بزن ولی مثبت
منم تا یه زمانی خیلی زود عصبانی میشدم و از کوره در میرفتم
ولی از یه جایی دیدم بیشتر از همه دارم به خودم ضربه میزنم و اونجا تصمیم گرفتم تا حد ممکن عصبانی نشم.
الان خیلی خوب شدم و به ندرت عصبانی میشم و سریع حالم خوب میشه.
چجوری حل کردید مشکلتون رو؟
من زیاد عصبانی نمیشم..ولی وقتی میشم صدام رو میبرم بالا و هرچی از دهنم در میاد میگم و بعدش خیلی پشیمون میشم????????
سلام من بیشتر سعی میکنم وقتی عصبانی هستم یا
ناراحت،نه تنها احساساتم
رو بروز ندم،بلکه خودم رو شادجلوه بدم تا هم اطرافیانم ناراحت نشن وهم نوعی تلقین کنم به ناخودآگاهم که همه چی رو به راهه????
توضیح دادم توی یه کامنت بالاترش
هرچیزی حد و حدودی داره اگه تعادل رو رعایت نکنی بدجوری دنیا نشونت می ده.مراقب خودت باش
قبل از هرکاری باید فکر کرد.اگه آدم به عواقبش فکر کنه اونوقت راحت تر می تونه تصمیم بگیره که اون کارو انجام بده یا نده.حالا یه دقیقه فکر کن.داد می زنی که چی بشه.جز اینه که به حنجرت آسیب وارد می کنی و بقیه هم اذیت می شن.یکی از خاصیت های داد زدنت رو بگو
اگه چیزی پیدا نمی کنی که بیان کنی پس چه دلیلی داره که تکرارش کنی؟
همیشه قبل هر کاری چند ثانیه سکوت کن.