هر کدوم از ما در کودکی برای خودمون رویاهایی داشتیم، مثلا اینکه وقتی بزرگ شدیم، خلبان، پلیس،دکتر یا فضانورد بشیم!
گاهی هم در گفتگوهای روزمره در مورد این رویاها مرثیه سرایی میکنیم و حسرتشونو میخوریم.
اما واقعا مگر جهان به چند نفر خلبان یا فضانورد نیاز داره؟ چقدر و تا کجا باید برای این رویاها حسرت خورد؟ یا چند درصد مردم به رویای کودکیشون میرسن؟
داشتن آرزو و رویاپردازی بخش مهمی از فرآیند رشد یک کودک به حساب میاد، اما واقعیت اینه که با بزرگتر شدن، کمکم ارزشها، ایدهآلها و خواستههای ما از زندگی تغییر میکنه!
شاید اگر امروز بی طرفانه به خواستههامون در ۷ سالگی فکر کنیم، به نظرمون خندهدار یا سادهلوحانه بیاد...
در بحث این هفتهی میلوژی میخوایم از خواستهها و رویاهای کودکی شما بشنویم، اینکه کدوم یکی از اون خواستهها هنوز براتون ارزشمنده و کدوم بخش از رویاهاتون تغییر کرده؟
امروز چه رویا یا آرزویی دارین و تا کجا براش تلاش میکنین؟ ممکنه پاسخی که شما به این سوال میدین، کلیدی باشه برای کسانی که راهی مشابه شما در پیش دارن و کمک کنه که راه خودشونو آسونتر و موفق تر طی کنند... پس برای ما از رویاهاتون بگین!
من هم مثل خیلی از ادما رویاههای کودکی زیادی داشتم اما مامانم همیشه بهم یاد داد واقع بینانه به زندگی نگاه کنم البته نه به این معنی که خودم رو دست کم بگیرم اما بهم یاد داد پیش از مصمم بودن برای هر کاری اول مطمئن بشم توانایی انجامش دارم یا صرفا بخاطر یک موج بهش علاقه مندم.
قدیم که تهران زندگی میکردیم، پدرم هروقت فرصتش داشت باهم به کاخ و بناهای تاریخی میرفتیم و از نقاشی و هنر واسم می گفت رویای کمال الملک بودن یا معماری که نقوش زیبا رو روی دیوارهای یک خونه طراحی کرد و به خونه ها جون می داد باعث شد تصمیم بگیرم معماری بخونم و واقعا از انتخابم راضی هستم
البته که تو بچگی دلم میخواست کمالالملک بشم اما درسته خود کمالالملک نشدم ولی تونستم به بخشی از رویام که بخشی از وجودم بود برسم و هر روز بیش از قبل پیشرفت کنم
چقد جالب چطوری مامانتون به بچه ای با سن و سال کم اینا رو یاد داد؟
سلام.
من از بچگی خیلی شیطون بودم ظاهر آرومی داشتم و همیشه ساکت بودم ولی خیلی شیطونی میکردم کلا کارهای هیجان انگیز رو دوست داشتم. یه بار هم لبه ی بالکن خونه مون که با احتساب پیلوت طبقه سوم میشد راه رفته بودم. همیشه دوست داشتم ورزشکار موفقی بشم.
آخر هم رشته تربیت بدنی رو انتخاب کردم و هم از بچگی ایی که داشتم راضی ام,هم از زندگی الانم. هر چی فکر میکنم هیچ یادم نمیاد که دلم میخواسته خلبان بشم یه روزی. ولی همیشه دوست داشتم پلیس یا آتشنشان باشم.
منم تو دبیرستان رشته ی طراحی دوختو انتخاب کردم که طراح لباس بشم اما هر وقت میشینم پای چرخ خیاطی هزار تا فوش ب خودم و انتخوابم میدم
البته میدونم بهتریم رشته ای بود که میتونستم برم و از انتخوابم حدودا راضیم و امید وارم بتونم طراح دوخت مطرحی بشم????
من بچه که بودم همیشه دوست داشتم دانشمند بشوم و اینکه بتونم اختراعی بسازم که بتونه بر جامعه تاثیر بگذاره و دیدگاه جالبی از اختراعات دانشمندان داشتم که بر پایه تخیل و تفکر بود مثلا دیدگاه من از برق فقط ادیسون بود البته هنوز هم علاقه موفقیت در عرصه ی علم کم نشده ولی در حد دوران....
هرکدوم از ما در دوره کودکی علایق مختلفی داریم که اگه تو مسیر درستش قرار بگیره می تونه همون چیزی باشه که ادم همیشه دنبالشه
علاقه ای که درست تشخیص داده بشه
دقیقا همون چیزیه که وقتی بزرگ هم شدیم میریم دنبالش
گاهی اوقات نیازه از یه بزرگتر مشورت بگیریم تا متوجه بشیم که دنبال چی هستیم
من رشته ام طراحی دوخته از بچگی هم علاقه ام رو نشون دادم وقتی سوم بودم یه عروسک دوختم قد خودم????
بزرگتر که شدم اول دبیرستان رو تو هنرستان خوندم و به معماری علاقه مند شدم.
ولی پدرم نذاشت معماری بخونم گفت استعداد تو طراحی و دوخته اینو همیشه نشون دادی
معمولا تو اکثر بازیهای بچگیمون حتی اگه پلیس بازی و دنبال بازی هم که بود من یه نقشی که به آشپزی ربط داشته باشه توش اختراع میکردم و نقش آشپز رو به عهده میگرفتم! و خیلیم مقتدرانه و خلاقانه اینکار رو میکردم. مثلا تو دزد و پلیس بازی میگفتم خب دزد رو که انداختیم زندان باید غذاشم بدیم..
البته اینطوری نبود که بگم همیشه تو رویاهام خودمو با پیشبند سفید آشپزی تصور میکردم :-D ولی به طور ناخودآگاه «یکی» از مشاغلی که کششی غیر ارادی به سمتش داشتم آشپزی بود! البته هیچوقت آشپز نشدم به طور حرفه ای، (هرچند هیچوقتم نفهمیدم چی شدم نهایتا ) ولی ....
ادامه دارد :-D
ولی الانم که بهش فکر میکنم میبینم پتانسیل اینو داشتم که به طور حرفه ای این علاقه رو دنبال کنم.. خدا رو چه دیدی؟! شایدم یه روز برم سراغش.. هیچوقت برای شروع یه کار تازه دیر نیست B-)
در ضمن از این تریبون -سو-استفاده میکنم و از مسئولین تقاضا میکنم که یا تعداد کاراکتر ها رو بیشتر کنید یا مباحثی مطرح نکنین که به مثابه موضوع انشا باشه (◠‿◕)
چارتا شکلک هم بذارید لدفا \(^o^)/
حین مباحثه اگه چای و قهوه هم سرو کنین که دیگه خیلیم خوب تر (◔‿◔)
من همیشه تو کودکی دوس داشتم تو تلوزیون نشونم بدن????
شخصیتی که ادما تو دوران کودکی میسازن از خودشون ادامه ی بزرگسالیه.حتی فروید هم دوران کودکی تا نوجوونی رو مهم و تاثیرگذار میدونه. شخصیت و رویاها خیلی تعیین کننده ی ادامه ی راه هست شاید بطور خودآگاه نباشه ولی بعدها میفهمیم ناخوداگاه چقدر موثرند شخصیت و رویاها و آرزوهای دوران کودکی.
من ازکودکی عاشق این بودم که در آینده موفق باشم وبعضی وقتی شبا انقدربه آینده فکرمیکردم که خوابم میبرد
اقا من شبا خوابم نمیبره تا صبح بیدار صبح خوابم میگیره سربازم اذییت میشم کسی راهکاری داره؟
سلام من از کودکی شیطون دنبال کارهای بزرگ بودم همش میگفتم من کار های بزرگو خوب انجام میدم و همیشه میگفتم باید کاری کنم انقد پول دار شم ک بتونم ب فقرا کمک کنم و جوری زندگی کنم ک خانوادم ی زندگی عالی داشته باشن وتا زنده هستم تلاش میکنم
سلام من از برادرم بخاطره این که به من دنیا مجازی شک داره رازینیستم
وقتی بچه بودیم فکر می کردیم دنیای بزرگترها یه دنیایه تخصصی و منطقی و با حساب و کتابه ولی متاسفانه الان فهمیدیم که خیلی هم از این حرفها خبری نیست.
من کلا از کودکی به هیچی فکر نمیکردم هرچه بادا باد ????
من دوران کودکی رویای رئیس پلیس شدن داشتم ولی متاسفانه برای من امکان پذیر نیست.
این رویا تو دلم مونده.
درسته هیچوقت برای یاد گرفتن دیر نیست. اگر واقعا به آشپزی علاقه داری. برو دنبالش حتما موفق میشی. الان هم که همه جا کلاسهای مختلف آشپزی هست.
دم غروب دم کرده بهارنارنج بخور. یا عرق بهارنارنج از عطاری بگیر اول غروب نصف استکان ازش بخور.
من دوست داشتم بزرگ بشم برم دانشگاه رشته خلبانی بخوانم
افرین به پدرت که به این زیبایی به افکار و رویاهای دخترش جهت داد، بنظر من این سبک تربیت واقعا عالی
سبک تربیتی خیلی از پدر و مادرا اینجوری که رویاها و خواستههایی که بهش نرسیدن بدون توجه به استعداد بچه در ذهنش نهادینه میکنن و وقتی بچه بزرگ میشه و بهش نمیرسه دچار روزمرگی و مشکلات روحی میشه گاها، کاش یاد بگیریم فقط به رویاهای بچهها جهت بدیم تا براساس استعداد و شخصیت انتخاب کنند.
وقتی میگفتم میخوام فضا نورد بشم واسم کتاب میخرید و من رو با دنیای فضانوردها اشنا میکرد با سختی ها و شیرینی های اون بعد تصمیم میذاشت به عهده خودم.
ما هم یکی از اون ادم بزرگها هستیم اگه یه قدم کوچیک برداریم شاید نتونیم به خواستههای خودمون برسیم ولی دنیا رو بهتر به نسل بعد تحویل میدیم.
افرین به روحیه ات، واقعا هیچ وقت واسه یه کار تازه دیر نیست. خوشحال میشم اگه کمکی تو این مسیر نیاز داشتی بگی شاید بتونم کمکت کنم دوست من
الان به اون موفقیتی که میخواستی رسیدین؟
یاد جمله شکسپیر از تعریف رویا در نمایش طوفان افتادم: " ما خود چیزی شبیه رویا هستیم و زندگی کوچک ما هم با خواب احاطه شده."
من معتقدم رویا ساخته شده از خود شخص رویا پردازه، و رویا های کودکی ما چیزی جز مجموعه ای از ویژگیهای شخصیتی نیست.
شاید نتونی الان یه همچین رشتهای بخونی اما هستند کلاسهایی که بهت اموزش میدن و میتونی لذت پرواز تجربه کنی
شما هم که مثل من عشق شهرتی ????
ممنون، اما نمیدونم چطوری میتونین کمکم کنین! پیشنهاد یا دسترسی خاصی دارین تو ادارات مربوطه؟ مثلا بهداشت یا اتحادیه یا اینجور چیزا (◠‿◕)
سلام چون همیشه تبلت منو همیشه خوصص اون موقعها که تلگرام فیلتر نبود کسی برام پیام میزاشت به من شک میکرد از من میپرسید چرا بهش شمارتو دادی یا اینکه باهاش حرف میزنی ، یه روزی خانه خالم یه آقای از من خوشش آمده بود عکسای سکسی میفرستاد ، یدفع تلتمو برداشت جولوی خالم خلیی خجالت کشیدم ،
من احساس میکنم به رابطه با یه دختر سالم نیاز دارم
چیکار کنم
پا بزار رو احساست و از طریق عقلت تصمیم بگیر . بشین با خودت حساب کن ببین واقعا شرایط رابطه رو داری یا نه اگه قراره یکی دو ماه تو رابطه باشی و ازش بیایی بیرون به درد نمیخوره همیشه توی انتخابات بیشترین دقت و به خرج بده اگرم انتخاب کردی تا اخرش پاش وایسا